دوبی زندگی میکردم بهترین زندگی داشتم بخاطرش همچی رو ول کردم اومد تو روستا نشستم
عشق امان از عشق من از اول عاشقش بودم الانم عاشقشم چشممو رو بعضی رفتاراش بستم ب طلاقم فکر نمیکنم چون نمیکنم یه لحظه فکر کنم بعد من میخواد با کسی دیگه ازدواج کنه .فعلا ک چشم فامیلو کور کرده ب خاطر من با خانوادش دوماه بهم زده ده مین تا خونه باباش راهه اما دوماه ندیدشون اما چ فایده
اگه تو زندگیت آرامش نداری و اگه احساس ناراحتی و دلتنگی‌هات زیاده میتونه عاملش باشه
ما زنها وقتی از بیرون هم ناراحت باشم دیگه نمی تونیم کسی رو دوست داشته باشیم به نظرم رو خودت کار کن تا دیگران اگه خانواده اش بد هستن تو خوب باش تو بی خیال باش تو صبور باش تو و تو و تو ... ما کلا زنها باید بی خیال همه چی باشیم خودبخود درست میشه ما زنها باید سازنده باشیم ما زنها مجبوریم که بناه باشیم بس بساز سعی کن فراموش کنی گذشته رو
برو اسم دکتر شهرام اسلامی سرچ کن. 1ویدئو داره به اسم: نبرد ثانیه ها. اونو ببین، بعد بیا بگو هنوزم سنگی یا نه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
