الان دارم چوب اشتباهی رو میخورم که سه سال پیش کردم... وقتی باشوهرم دوس بودم یبار که گوشیم خراب شده بود اونم که کارش تعمیرات بود گوشی رو باخط دو دستی دادم بهش درستش کنه منم خب قبل اون یه شیطنتایی کرده بودم درحد رفاقت ساده وچت... اونموقع هم لاین داشتم ووایبر ولی پاک کرده بودم... خب
خار داره؟
خلاصه من اعتماد کردم وگوشیمو دادم چندروز دستش خدایی به خودمم اعتماد داشتم... اصلا هم فک نمیکردم ته این دوستی ازدواج باش
خب
بعد ازدواج اخلاقش بد شد رو پوششم حساس شد گفت دیگه تنهابیرون رفتنم تعطیل
خب حق داشته
منم تجربه مشابه داشتم😂😂😂
منم چون دوسش داشتم کاری نداشتم فک میکردم از روی دوس داشتنشه کم کم درست میشه
بعد که بچه دار شدم خونه نشینی برام سخت تر شد کلافه شدم
خیلی سخته ک این حس بیاد وسط زندگی
خب
خلاصه گذشت ودعواهای ما شروع شد... اونم برداشت تو دعوا گفت دلیل اینکه نمیزاره برم بیرون چیه
باز لایک کنید
گفتم چرا نمیزاری بری بیرون گفت واسه اینکه تو خرابی بهت اعتماد ندارم تو مجردیات کلی غلطا کردی تو ج.... تو لا..... خلاصه هرچی به دهنش اومد گفت... گفت چتا تو دیدم بایه پسره حرف زدم تو خرابی .....
میمیری یه جابگی؟😑
چه نامرد
هم اتو داشته ازت و هم خواسته زنش بشی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
9 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
