ببخشید یکی یکی ریپلای نکردم.کلی جواباتونو میدم.
واقعیت زندگیم رو دیشب تو خواب دیدم.اولش تو خواب نمی دونستم بهش میرسم وکلی حسرت می خوردم.
اخرای خواب کم کم دیدم امروزه و بهم رسیدیم و خبر خاصی هم نشده
درسته هیچکس خبر نداره در ای کاشها چه خیر یا شری نهفته ست...
من توی زندگی قبلیم انقد زجر کشیدم که روزی هزار بار با ضجه به خدا التماس میکردم یا منو از رو زمین برداره یا یه کاری کنه زندگیم درست بشه!
روزی هزار بار حسرت اینو میخوردم که چرا دیر فهمیدم یکی از فامیلامون که یه پسر فوق العاده داشتن و همشون خیلی عالی بودن منو واسه پسرشون در نظر داشتن!
اونا خبر از ازدواجم نداشتن و شوکه شدن از عقدم.
ما هم از نیتشون خبر نداشتیم،که اگه داشتیم روی هوا جوابمون مثبت بود.
بله...چند سال بعد از جداییم وقتی چند سال از ازدواج اون پسر گذشته بود و. خیلی هم خوشبخت به نظر میرسید یهو این خبر مث توپ صدا کرد که همون پسری که همه سرش قسم میخوردن و من سالها حسرت نرسیدن بهش رو داشتم زنشو کشته...
و خدا ازدواج غلطی رو سر راه من قرار داد تا نجاتم بده...و بعد منو از اون ازدواج غلط نجات داد...
امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونم.
فقط خواستم بگم حسرت وغصه نخورین.
نه حسرت بخورین کاش بهش میرسیدم ونه غصه بخورین کاش این انتخابو نکرده بودم.
زندگی همش همینه دیگه.باهاش بسازیم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
