من گرسنم 😐 چی میخای برات بگیرم😒
شوهر منم همینو میگه منم همین جوابو بهش میدم
یکدونه دیگه هم وقتی میخواد گوشی را زود قطع کنه ومراجعه کننده داره میگم میخواهی بروی ؟
میگه میرم زود دوباره زنگ میزنم بعد خنگول دوساعت بعد میزنگه منم معمولا تحویلش نمیگیرم دفعه دوم
همسر :اااااای شوشووووووو شوشوووووو
من:بله
همسر دوستت دارم
من :دس تو دماغ نکن
همسر :ن یکم میخارید
من:خا بسه فینتو نندازی زمین
همسر:اخه رو هوا ک نمیمونه
من😒😒😒😒(شاید ی روز ب خاطر اینکارش بزنم دو شقه اش کنم)
من:ناهار چی بزارم
همسر :هرچی دوس داری
من: چیزی دوس ندارم
عصرها از خواب بیدار میشه چایی داری یا نه ظهرها .ناهار داری یانه. این جملات همیشگین.گاهی هم میگه اگه یه زن دیگه مثه خودت پیدا میشد میگرفتم.منم میگم همین یکی بود تموم شد اونن میگه اره والا
من:از اون دیجی کالا بیابیرون 😬باکدوم پول میخوای بخری؟؟
شوهرم:بانووووو بدوبیا این کفشها رو ببین اندازه ی پای کدومتونه؟😒😒😒😒😒
وروزانه تکرارمیشود ودراخرهم کفش خریداری نمیشود😆
عزیز اینجام میخاره
ببین تو چشمم چی افتاده
عزیز تو کمرم جوشا چین
عزیز عکسا اضافیم پاک کن
عزیز بگم مادرم بیاد
عزیز لباسام شستی و عزیز جورابم نیست
خوبی
خوبم
چه خبر
هیچی
شوهرم صد بار تو روز میگه صدای تلویزیونو کم کن شلوغ نکن سر و صدا نکن
دختر خوبی باش آشغال نریز دستت روبشور صورتت رو بشور
همینا رو میگه دیگ
اون:ی چای برا من میریزی
من :نه خودت بریز
.
.
.
اندکی بعد
اون:سرپایی ی چای برا من بریز
من:وای باز منو سرپا گیر آوردی خب خودت پاشو بریز
این اتفاق در مورد شارژر موبایل و از این قبیلم تکرار میشه
هر روز از سرکار میاد بعد چ خبر میپرسه مادرزن از کاخ سفید چیزی نفرمودن؟دستوری ابلاغیه ای...
منم میگم راحت باش فعلا چیزی نگفتن می دونه حرص میخورم اینو میگه
شوهرم:پیشی؟
من:جونم؟
چایی داریم؟
من:نه بزار
پول گرفتی؟؟
