یه زن داداش دارم از یه خانواده مذهبی و رو به پایین،اول اینطوری نبود اما جدیدا فیسی شده،انگار از دماغ فیل افتاده،داداشم کارش خوبه و درامدش،اونم خیلییییییی ولخرج،دو تا خواهر شوهر داره که یکیش منم راهمون بهش دوره،سالی یه بار میبینمش اما واسه اون یه روز برنامه میریزه که چطور دور همی ما رو زهر کنه،بخدا بهش احترام میذاریم با اینکه ازم کوچکتره ،اما ارتباط برقرار نمیکنه،هشت ساله عروسمونه،زبونش نیش داره خیلی،اصلا خیلی گوشت تلخه،مادرم خیلی مهربونه،داداشم هم،زندگی واسش درس کرده که توی خواب هم نمیدید اما بهش میگیم مامانت اینا چطورن ؟ جبهه میگیره میگه حتما منظوری داشتی،بخدددددداااا خیلی دلم میخواد خواهرمون شه اما نمیشه،چکار کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
کاری به اخلاقش ندارم ولی اگ برادرتون با ولخرجیش مشکل داشت خودش میگفت😕
مثلا،یه روز بچش مریض شد ما هم خونه مامانم بودیم شوهرش مغازه ،زنگ زد شوهرم رفت بردشون دکتر ،عجله ای شد پسر سه سالمو برد اما پول نبرد زنداداشم رفت بعداز دکتر برای دو قلو هاش اسباب بازی خرید ،مامانم باهاشون بود گفت نخر ما عجله کردیم پول نیاوردیم این بچه هم با ماست،رفت خرید و داد دست بچه هاش بچه منم مدام گریه کرد