دیشب خونه مادرشوهرم بودیم تو اتاق با جاریم حرف میزدیم. من بزرگ ترم. بهش گفتم بابا تورو خیلییی بیشتر از من دوست داره. هواتو داره بهت محبت میکنه ولی ااااصلا با من اینجوری نیست. البته منم مهری از پدرشوهرم تو دلم نیست. همیشه تا یه اتفاقی میفته سریع میاد خونمون و منو نصیحت میکنه و هی میگه تگ عروس بزرگی ما از تو توقع دیگه ای داریم. ولی خودش با من اصلا مثل عروس بزرگ رفتار نمیکنه. جاریم اگه دوهفته نره خونشون خود پدرشوهرم بهش زنگ میزنه که دلم تنگ شده چرا نمیای ولی من اگه بعد یک هفته برم با تیکه میگه چه عجب نترسیدی از خونت اومدی بیرون
جاریمم گفت درعوض مامان تورو خیلییییییی از من بیشتر دوست داره قشنگ معلومه. هروقت من میام اینجا تو نیستی مامان همش میگه جاش خالیه. دلش پیش توعه. مامان خودمم گفته چقدر مادرشوهرت جاریتو دوست داره
منم مادرشوهرم و دوست دارم ولی رفتارهای پدرشوهرم ناراحتم میکنه 😢