البته از اول من مشکل گشا بودم براش چون به کسی اعتماد نداره ترجیح می ده من همه کارارو حل کنم...
راستش منم برای اون همیشه همین حکمو داشتم و وقتی دیگه بهش نه گفتم و کار هاشو کمک نکردم کم کم راهشو جدا کرد.من چون دوسش داشتم و وابسته اشبودن پنج سال باهاش موندم ولی بعدش دیدم که توجهش برای راه انداختن کارهاشه منم دیگه گفتم نه یا بیا و برای همیشه پشت هم و باهم و برای هم باشیم یا من موقعیت خوب زیاد دارم و بیشتر بگذره سنم بالا میره و راحت گفت نه و تموم.ما فامیل هم بودیم و همه میگفتن این دوتا مرغ عشقن و آخرش مال هم هستن حتی محرمیت بینمون خونده شد مدت دار.ولی همه اینها رو نادیده گرفت منم گذشتم دیگه جوری که دیگه برنگشتم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.