2777
2789
عنوان

💜💜 بیاین نوستالژی های بچگیمونو مرور کنیم💜💜

| مشاهده متن کامل بحث + 423 بازدید | 68 پست

فقط خرید شب عید.... ما 8 تا بچه بودیم. مامان بابام بکی دو روز قبل عید باهم دوتایی میرفتن با یه گونی لباس برمیگشتن. برای هر کدوممون دو سه دست میخریدن به سلیقه خودشون. هرچی اندازه هرکی بود برمیداشتش😂😂😂😂😂

چه روزگاری بودا. جرات اعتراضم نداشتیم. گشاد مشاد هم میپوشیدیم قیافه هم میگرفتیم روز اول عید

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

شماهم اينجوري بودين پايه سوم يا چهارم دبستان بايد با خودكار مينوشتين به جاي مداد؟منكه احساس گرفتن نو ...

دقیقا😄😄😄  چقدم برا کلاس پایینیا ژست میگرفیم ک با خودکار مینویسیم😀😀

شماهم اينجوري بودين پايه سوم يا چهارم دبستان بايد با خودكار مينوشتين به جاي مداد؟منكه احساس گرفتن نو ...

وااااای دقیقا😂😂😂😂😂😂😂

از دوم لحظه شماری میکردیم بشیم سوم با خودکار بنویسیم

چراغای نفتی و بوی نفت و بوی کتابای اول مهر واااای نزدیک عید چه ذوقی داشتیم واسه لباسا وکفشامون و اینکه با کفشای نو بعد13به در بریم مدرسه😭😭چقدددد خوب بود چقد زود گذشت

کاش منم تو زندگیت جایی داشتم😔

خخخخخ قبل از شروع مدرسه چنااااان تصمیم میگرفتیم که امسال میخوایم از اول خوووب درس بخونیم

دو سه هفته اول مثل خرخونا میخوندیم جو گیر بودیم

بعدش یادمون میرفت و تکالیفمونم به زور انجام میدادیم

بچه ها انتظامات مدرسه یادتونه؟؟ وقتی زنگ تفریح میخورد نمیزاشتن کسی تو حیاط بمونه 😒😒😀 حس ماموای ضد ...

اره منم یه مدت انتظامات سالن بودم وای چه حالی داشت

خیلی احساس مهم بودن میکردم😏

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز