من 9 ماهه عقد کردم خانواده شوهرم وضعییت مالیشون خوبه . میدونم که اگ اراده کنند میتونند خرج کنند . وقتی پسر اولشونو زن میدند بخاطر شوق و ذوقی که داشتند خیلی کمک پسرشون میکنند انقدر که تقریبا دقه دقه مالی نداشته برادر شوهرم . حتی پول عروسیشونم دایی شوهرم کمک میکنه خلاصه که هواشو داشتند هوا زنشم داشتند و نزاشتن خیلی بهش سخت بگذره . اما الانکه نوبت پسر دومشون شده کلا دیگ شمشیرو از رو بستند از همون اول نالیدن که نداریمو هر چی بخای شوهرت واست میخره و فلان و بهمان . اما من هیچ وقت جواب خاصی نمیدادم بهشون . اما یه شب که با شوهرم دعوام شد بهش گفتم خانوادت تا تونستن به اون کمک کردند هیچ وقتم به روی زنش نیاوردند نوبت تو که شده دیگ هیچی ندارند ؟؟شوهرمم فقط پشت خانوادش دراومدو خودمو خراب کردم . دیگ هیچ وقت چیزی نگفتم . الان دیگ خسته شدم .شوهرم توان مالی نداره هیچی نمیتونه درست درمون واسم تهیه کنه اگرم بکنه با سختی .خانوادش فکر میکنند شوهرمن داره و غصه خوره اون پسرشونن . در صورتی اون پسرشون حداقل برجی 2 تا 3 میلیونو داره . اما شوهر من حداکثر برجی 1.5.همشم داریم میدیم وام ازدواجو بدهکاریاش . الان3700میلیون دادند پسرشون برا من یه دونه النگو بخره .اما شوهرم برداشت خرج کرد خب نیاز داشت گرفتاره. حالا تحت فشارش گذاشتند پس بده و فلان . خلاصه جریانه بهشت و سرزنش شده . اینم بگم که فوق العاده با خدا هستند ولی من فکر میکنم نصفش ریاس .وگرنه خیلی فرقی نمیزاشتند .به نظرتون اگر واسه النگو ها ازم پرسیدند چرا خرج شده و چرا گذاشتی شوهرت خرج کنه چی بگم ؟؟؟؟به نظرتون حرف دلمو بهشون بگم؟؟؟بگم که شماها اهمیت نمیدید؟؟؟یا خراب میشم؟؟؟؟؟
عزیزم نالیدن کار اشتباهیه...
و اینکه خانواده ی همسرت وظیفه ای در قبال تامین مخارج شما ندارند...
اگر کمک و حمایت کنند که لطف کردند و بهتر و اگرم انجام ندن کار اشتباهی نکردن و نباید متوقع بود...
و برای تبعیضی که قایل میشن نمیشه خورده گرفت یا حداقل اینکه شما نباید این کارو انجام بدید... اگر همسرتون ازین موضوع ناارحت بود و به خانوادش بگه فرق میکنه.... ولی اگر شما بخاید بگید یجورایی حکم کاسه ی داغ تر از آش پیدا میشه و وجه خودتون میره زیرسوال...
به نظرم از نظر خواسته ی مالی فقط و فقط از همسرتون توقع داشته باشین...
و اگر درباره ی النگو پرسیدن لازم نیست که با تیکه و کنایه باشه فقط واقعیت زندگی اقتصادیتون رو بگین... نه به حالتی که جنبه ی نالیدن داشته باشه و بخاید یجور بگید که ازشون کمک بخاید بلکه واقعیت رو بگید...
راحت بگید که ما خیلی مشکلات مالی داشتیم... اون پول رو هم من دادم به همسرم که گوشه ای از قرض هاش رو پرداخت کنه...
دیگه وقتی اینو بشنون اگه بخان که کمک میکنن نخانم که دیگه کمک نمیکنن
