خواهرم حواست باشد چادر مادر من فاطمه حرمت دارد....
نه فقط شبه عبایی مشکیست ...
که سرت بندازی ...
وخیالت راحت...
ک شدی چادری و محجوبه...
چادر مادر من فاطمه حرمت دارد ...
قاعده ،رسم،شرایط دارد...
شرط اول همه اش نیت توست...
محض اجبار پدر یا مادر ...
یا که قانونه ورودی دانشگاست...
یا قرار است گزینش شوی از ارگانی...
یافقط محض ریا...
شایدم زیبایی ...
با کمی آرایش،
نمی ارزد ب ریالی خواهر،
چادر مادر من فاطمه شرطش عشق است...
عشق ب حجب ب حیا،
به نجابت ب وفا،
عشق به چادر زهرا،
که برای تو و امنیت تو خاکی شد،
تا تو امروز شوی راحت و آسوده،
کسی سیلی خورد...🥀
خواهرم حرمت این پارچه مشکی تو
مثل ان پارچه مشکی کعبه والاست...
نکند چادر اوسر کنی اما
روشت منشت بشود عین زنان غربی
خنده های مستی،
چشمک وناز وادا،
عشوه های ناجور،
به خدا قلب خدا میگیرد ...
بخدا مادر من فاطمه شاکی میشود...
به همان لحظه سیلی خوردن،
لحظه پشت در
به خدا سوگند خواهرم
چادر مادر من فاطمه حرمت دارد ...
من،پدرم ایل و تبارم همه دار و ندارم ب فدایت ...
حرمتش را نشکن...