2777
2789

سلام خانوما .خوبین خوشین روز همگییی بخیر 

امروز این تاپیكو زدم برای خانومایی كه باخانواده شوهر خوب و خوشن مشكل خیلی زیادی ندارن و كلا خیلی تو حاشیه و بحث نیستن. 

هر كی اینجوریه به بقیه بگه كه

 اول چند ساله عروسین اخلاقای دو طرف چجوریه  دوم با كسی كه تو خونواده همسر ناخالصی داره چه رفتاری دارین و مشكلات رو اكثرا چجوری حل میكنین

بگین از اولش چجوری بودین باهاشون و چه كارایی باید كرد تا یه زندگی بهتر و درارامش داشته باشیم

ایندفه به جای غرغر و ناراحتی یه كم كارخوب به هم یاد بدیم😊😊😊

منتظرم...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ما بد نیستیم. البته دوریم.😁 اما مادرشوهر من بدذات نیست. منم کارایی که براش انجام میدم به خاطر خداست. خودشم خیلی قدردانه. اما سعی میکنم به حساسیتاش در حضورش احترام بذارم هر چند بهش اعتقاد نداشته باشم.

در قیامت گنهکاران گویند"افسوس بر من از کوتاهی هایی که در اطاعت فرمان خدا کردم و از مسخره کنندگان آیات او بودم"(سوره زمر آیه۵۶) سبقت از سایه ها به بیشتر دویدن نیست، به سوی نور که باشی سایه ها در پس تواند الله نورالسماوات والارض

من اوایل خیلی خوبی کردم خیییلی درحدی که مامانم غر میزد تو این کارا که برا مادرشوهرت میکنی برامن نکردی و نمیکنی .ولی خب تبدیل شد به وظیفه و جواب خوبیام خوبی که نبود هیییچ بدی هم دیدم .منم تا جایی که شد و تو نستم فاصله گرفتم دور شدم ازشون چاره ای جز این ندارم 

کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون دیگرانو لبریز نکنیم .مشت ناراحتیامونو تو دهن کسی که مقصر نیست نزنیم 

من سه ساله عروسشونم تو هرچیزی خودمو دخالت نمیدم زیاد حرف نمیزنم پیش جاریو فامیلی که مخالفشونم حرشونو نمیزنمممم اصلا احترام زیاد میذارم رفتو امد هفته ای دوبار گاهی یکبار دارم اونا متقابلا با احترام حرف میزنن میخوام برم تاجلوی درمیان ولی با جاریم که فضوله اصلا اینطور نیستن حتی به من قایمکی پولو کادو میدن که جاریم نفهمه

برای مشکلم یه صلوات میفرستی دوستم؟ حال دلم بده 😢

من ٥ساله عروسشونم أوائل هرچي بهم حتي إز رو دلسوزي بهم ميگفتن زود ناراحت ميشدم و مثه خانمايه ني ني سايت دنبال بهونه ميگشتم كه ناراحت شم بعد فهميدم كه واقعا خودم زجر ميكشم باهاشون عادي مثه يه دوست رفتار ميكنم و اونا هم همينجور شدن ولي اخلاقايه خاصي دارن كه من همش ناديده ميگيرم

بند دل منی.. بی شک تو جان منی..میخواهم کاری کنم تا تمام طفل های این سرزمین سراغ شادی را از تو بگیرند❤

از اول سعی کردم باور کنم که اونا هم مثل خانواده خودمن قرار نیست همه چیزشون مطابق میل من باشه اما قراره من با خوب و بدشون بازم باهاشون زندگی کنم و محبت و احترام بینمون باشه

از اون طرف هم با رفتارم بهشون نشون دادم که حد و مرزمون کجاست ضمن رفاقت و خوش اخلاقی همیشه مستقل از خانواده عمل کردیم اونام کم کم استقلالمونو پذیرفتن تو این مورد همکاری شوهر و شخصیت مستقل زن و شوهر خیلی مهمه اگه سن پایین باشه یا آدم قبل ازدواج خیلی وابسته بوده باشه سخت میشه یهو بعد ازدواج ثابت کرد که ما مستقلیم اونوقت باعث سوتفاهم و دلخوری میشه

اگر زندگی خانوادگی پرتنشی داریم و تحصیلات و تخصص در زمینه خانواده نداریم نسخه ناموفق زندگی خودمون را برای بقیه نپیچیم ! مثال: همه مردها فلانند، همه زنها فلانند، به شوهر رو نده، جواب بدیشونو با بدی بده، ازدواج نکن، ازدواج بکن، بچه بیار زندگیت شیرین شه... حسن ختامشم اینه که روانشناس و مشاور هیچی حالیشون نیس من خودم یه پا مشاورم!  شما اگه بیل زن بودی که در خونه خودتو سرسبز کرده بودی عزیزدل   

من ۱۵ ساله ازدواج کردم مشکل خاصی تا حالا نداشتم خودم کلا ادمی هستم که از کنار مسائل راحت رد میشم و اونها هم منو جزئی از خودشون میدونند ممکنه حرفهای کوچیوی بود اما کلا من خودم ادمی هستم که خیلی میتونم‌کنار بیام و راحت بگیرم همه چیو 




من اوایل مشکل داشتم الان ندارم

۱ رفت و آمدم رو کم کردم اما با عذرو بهونه مثلا درگیر کارو اینا هستیم

۲ منزل مسکونیمو سعی کردم دور از خانواده همسر بگیرم

۳ تو جمع ها و مهمونیاشون حرف اضافه نزنم مثلا درباره مسائل و اتفاقات خصوصیم و خانواده خودم حرف نمیزنم ولی همیشه لبخند دارم و گاهی تو بحثاشون نظرات کوتاه میدم اگر میبینم باهام مخالفن ادامه نمیدم گفت گو رو

۴ از کسی سوال نمیکنم که کسی هم از من سوال نکنه 

۵ با احترام باهاشون رفتار میکنم حتی اگر ازشون متنفر باشم

۶تمام

من .

تمامش با مدیریت شوهرم خوب پیش رفتفقط مدیون اونم . چون اجازه نداد هیچکس دخالت کنه تو امور زندکیمون حتی کوچکترین چیز .  

8ساله ازدواج کردم . 

با ادم نخاله خانواده هم که فقط هر چی میگه حوابشو نمیدیم همین کلا یه بار جواب دادم که گفتم منم بلدم جواب بدم ولی در شخصیتم نیس خخخخ 

دیکه بهتر شد الانم که عروس شده کم و بیش خوبه . 

با اینکه ما تو یه ساختما ن زندگی میکنیم . 

منو دوست دارن از دختراشون بیشتر بدردشون خوردم . ولی خو ادنجوری هوامو ندارن متاسفانه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792