نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت، قلب جنینم دیگه نمیزنه.

سلام دوستان یادتونه ی بار اومدم گفتم دوتا بچه کوچیک دارم و یکی هم باردار شدم میخوام سقط کنم همه ریختین سرم. من هیچ کاری نکردم خودش کم کم بزرگ شد حالا دیروز رفتم دکترم و بهش التماس کردم برام بندازش بهم گفت رو تخت دراز بکش تا سونوت کنم وقتی دراز کشیدم گفت وای این خیلی بزرگه 4ماهشه تقریبا.. من دیگه وا رفتم ولی دیدم هرکاری میکنه صدای قلب بچه نمیاد خودشم تعجب کرده بود میگفت چرا قلبش نمیزنه وگفت دوتا سونو دیگه برو اگه اونام تایید کردن بیا بستری شو برای زایمان.. چندوقت پیش رفتم جمکران انقد گریه کردم و التماس کردم گفتم خدایا خودت کمکم کن میدونی من ن از نظر جسمی دیگه میتونم و ن روحی و نمیخوام خودم کار غیر عاقلانه بکنم. حالا کسانی که تجربه دارن بگین چجوریه درد داره چندروز بیمارستان بستری هستم چون دوتا بچه کوچیک دارم و شهرغریبم و اصلا اصلا نمیخوام خانوادم متوجه بشن