من فکر میکردم از شوهرت خیلی راضی هستی حسم اينو گفت اما عزیزم من 12 سالگی مادرمو از دست دادم 20سالگی ...
نه عزیزم من تازه ازدواج دومم هست ۸سال ازدواج کردم ولی شاید دوسال رنگ خوشی رو دیدم تازه خانوادشم بامن سر سازگاری نداشتند فقط انقدر تلاش کردم تا راهشو پیدا کردم توام زود راهشو پیدا کن
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
مثلا قبلا روابطش رو خیلی کنترل میکردم دوستاشو انتخاب میکردم یا مثلا زوم میکردم رو حرف زدن سیگارش یا قهر میکردم اونم طولانی مدت بددهنی میکردم اما الان درمورد دوستاش اگه مثلا از علی نام بدم میاد و میدونم که ادم مزخرفیه بخاطر اینکه جلو چشمم باشه و بتونم ببرمش دعوتشون میکنم بهترین روهم تهیه میکنم شب که میره میگم عزیزم خوب بود؟جلو دوستت سر بلند شدی خوب قطعا تشکر میکنه و خوشحال میشه ازم من کم کم از فردا هی رفتارهای جزعی که بدبوده از طرف رو میگم شوهرم دیگه این ذهنیت رو نداره که از روی لجاجت یا پیش داوری میگم علی نام ادم خوبی نیست چون ذهنش و با اون مهمانی منحرف کردم
یا مثلا شوهر من ساعت ۵،۶میره سر کار بعد ۷،۸میاد و شام میخوره میخوابه من واقعا تنهایی عذابم میده ولی شب براش شام عالی اماده میکنم صبح با روی خوش ردش میکنم ولی مثلا ساعت ۱۱که بهم زنگ میزنه میزنم فاز درد دل نه عرزدن و گلایه میگم اره دلم میخواست یکم کارت سبک تر بود میشد وقت بگذرونیم دلم برات تنگ میشه و ال و بل نتیجه میشه اینکه عصر ساعت ۵،۶میاد و میرم بیرون و تفریح و خوش میگذرونم
مثلا خانوادش نهایت بی احترامی رو بمن میکردند تک تک شون و این رفتار باعث شده بود که فامیلشم همین طور باشند من بجای بحث و اجبازی شروع کردم به محبت کردن هرچند عذاب میکشیدم ولی سنگ تموم میگذاشتم بخصوص جلو چشم شوهرم بعد مادرشوهرم بهم بی احترامی میکرد من سکوت میکردم وقتی تنها میشدیم میگفتم خیلی ناراحت شدم کاش مامانت اینو نمیگفتند خوب شوهرم میدید من با خلوص نیت قدم برمیدارم همچنین خانوادش دفعه بعد اگر تکرار میشد از شوهرم میخواستم وقتی نیستم دلیلشو جویا بشند این شد که تونستم تو چشمش جا باز کنم و الان واقعا میدونم باید چطور رفتار کنم
خب منم قبلا خیلی گیر میدادم، اما الان نه ديگه ولی از هم ناراحتيم چون مشکلات موندن کهنه شدن نميشه ب ...
منم الان این مشکلو دارم تو این ده روز که سقط داشتم خیلی برام تلاش کرد بنده خدا تصمیم دارم چند روز تلاش کنم بهش نشون بدم که متوجه لطفش شدم و برم توکار این گوشی لعنتی ولی چندتا توصیه غر و نق نزن که بشی زن خسته کننده و خانه عذاب اور هیچ وقتم جلو کسی نگو شوهرم بده وهمه جا جلوی چشمش بالا برش شدید بهش یه حسی بده که فکر کنه تو خیلی ازش راضی اینجوری بیشتر تلاش میکنه خوشش میاد راه گوشیم اینکه انقدر توجهشو جلب کنی و محیطو براش جالب کنی که نره سر گوشی مشکلات گذشته رو خاک کن به زبون نیار تازه نشه
البته فشار مالی آن هست که يه کم بد اخلاق شده منم، از روی حرص زیاد بهش تیکه ميندازم ميدوني راستش قبو ...
چون بهش تیکه میندازی و خوردش میکنی واکنشش اینه به نظرت کسی که بهش القاع بشه من مرد خوب زندگیم من مرد ایده ال هستم دیگه میخواد مردونگی نداشته اش رو به رخ بکشه یا اینکه تلاش میکنه بهتر باشه؟
خدارو شکر عزیزم همیشه زندگی خوب پستی بلندی هاشو رد کرده علاقه و کدورت و دلتنگی زندگی رو یکم سخت میکنه درصورتی که همش از عشق و کوتاهی و لجبازیه زود زندگی قشنگتو بدست بگیر و ازش لذت ببر عمر خوشی رو ببند کن چون عمر دنیا کوتاه و تو لایق بهترین زندگی پس بسازش به روش خودت 💐