بزار ی راه حل بهت بدم شاید جواب بده واسه من تا حدودی جواب داد.ببین ای مدت خیلی بهش محبت کن همراه با احترام شبا دست بکش تو موهاش تا خوابش ببره حتی گاهی ماساژش بده وخلاصه حسابی بهش اهمیت بده و حتی اگه ناراحتم شدی سعی کن با ارامش ناراحتیتو بیان کنی و اصلا غر نزنی و دعوا نکنی خلاصه حوب وابستش کن شاید اولش متوجه وابستگیش نشی اما مطمئن باش بهت وابسته میشه بعد از ی مدت اگه دیدی اونجور که میخوای بهت محبت نمیکنه کم کم محبتتو کم کن نه که بهش بی اهمیتی نشون بدیا ولی سعی کن ی جوری بشی که متوجه تغییرت بشه و احساس کنه نسبت بهش سرد شدی همزمان شروع کن به نوشتن درد دلو خواسته هات و وانمود کن ازش سرد شدی و داری ازش دور میشی و دیگه مثروش حساب نمیکنی چون نتونسته اونجور که باید نیازهای عاطفیتو براورده کنه و بنویس که چقد از این موضوع ناراحتی و دست نوشته هاتو ی جایی بزار که ببینه و بخونه اما تابلو نباشه ها مثلا تو قایمکی نوشتی و نمیخوای اون ببینه و بخونه.من این کارو کردم واقعا تاثیر داشت تازه اون مدتی که خیلی بهش محبت میکردم بعد یهو ازش فاصله گرفتم خیلی خوب نتیجه داد اخه یهو به خودش اومد و دید چقد به من وابسته شده بوده و حالا بی تفاوتی من چقد اذیتش میکنه!