خسته شدم از دست بابام از وقتی نامزد شدم خون ب دلم کرده و بخاطر غرور مسخره ش داره زندگیمو نابود میکنه چون نامزدم پول نداشت بهش بده لج کرده و میگه نمیزارم کسی برای عروسی و پاتختیت بیاد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
اتفاقا بابام فقط ب آبروی خودش اهمیت میده رفته همه جا جار زده دامادم فلان دامادم بهمان آبروی دیگران و حتی دخترش اصلا براش مهم نی.بخاطر اینکار بابام هر روز با نامزد دعوا دارم