من الان نسبت به خودم همین حس رو دارم.حس میکنم دیگه نمیتونم با خودم کنار بیام و این حجم از داغونی واقعا کلافه ام کرده..دلم میخوام خودمو بگیرم تو دستام،محکم بکوبمش زمین طوری که هیچی ازم نمونه..خسته شدم از این همه حس بد...چرا من نمیتونم با حال خوش زندگی کنم؟ چرا اطرافیان انقدر انرژی منفی میدن و منو از همه چیز و همه کس میترسونن؟ دیروز مامانم یه چیزی گفت که بدجوری دلم لرزید از بدبختی خودم..گفت چته تو چرا واسه هیچی یه ذره هم ذوق نمیکنی؟ ذوق دارم ولی وقتی حالم خوش نیست چیکار کنم؟ خسته ام از این همه حس ناامنی و حس خودکم بینی ...کاش میشد آدم هر وقت خواست بمیره