شوهرم قراره وارد يه اداره بشه که اگه بشه عالیه، ولی ظهر اعصابش خورد بود منم سعی کردم آروم باشم اما يه دور سر دخترم عصبانیتشو خالی کرد بعدم به من ميگه....
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بخدا همش تو گوشیه دخترم چند بار باید صداش کنه تا جواب بده مثلا به زور ميخواد بهش غذا بده. یا امروز داشت منو الکی ميزد داد زد سرش يه دونه ام زد تو دهنش گفت آخرین بارت باشه میزنی