2777
2789
عنوان

ینی چی...

| مشاهده متن کامل بحث + 321 بازدید | 42 پست

ولی طاقت داشته باش منم عقدم طولانی شده بود انقدر کم اورده بودیم میگفتم دیگه نمیخوام باهاش باشم روز و شبمون شده بود دعوا بحث گریه منو مامانم نگه داشت ولی خداروشکر عروسی کردیم از زندگیمم راضی ام.

میشه برای سلامتی دخترم صلوات بفرستی❤
آخه من گفتم برم بیرون ؟با علامت سوال این دقیقا ینی اجازه گرفتن دیگه

کلا اشتباهه از الان اینجوری کردن یعنی چی مگه شما بچه ای که بخوای اجازه بگیری فقط باید اطلاع بدی که مثلا نگران نشن 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

درست میگی همینه چند وقت پیش گفته بود دوست ندارم تند تند بری بیرون من سر سری رد شدم از حرفش

مگه شما كجا ميري؟

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
ولی طاقت داشته باش منم عقدم طولانی شده بود انقدر کم اورده بودیم میگفتم دیگه نمیخوام باهاش باشم روز و ...

چند وقته همش حالمو میگیره ناراحتم میکنه از الکی بعد میگه تو متوجه حرفای من نمیشی 

چند وقته همش حالمو میگیره ناراحتم میکنه از الکی بعد میگه تو متوجه حرفای من نمیشی 


بخدا عین شوهر من حرفو میزد میگفت بد متوجه شدی منظوری نداشتم من هنوزه که هنوزه نفهمیدم من بد فهمیدم یا شوهرم بد میگفته😂😂😂

میشه برای سلامتی دخترم صلوات بفرستی❤
بخدا عین شوهر من حرفو میزد میگفت بد متوجه شدی منظوری نداشتم  من هنوزه که هنوزه نفهمیدم من بد فه ...

به خدا به خودم شک کردم حالمو میگیره بعد میگه تو متوجه حرفای من نمیشی اصلا خل شدم 

بعد خودش خونسرده مطلق 


به خدا به خودم شک کردم حالمو میگیره بعد میگه تو متوجه حرفای من نمیشی اصلا خل شدم  بعد خودش خون ...


عقد خیلی سخته عزیزم دو طرف تحت فشارن تا میتونی مدیریت کن چون بعدا یه چیزایی میشه که پشیمون میشی من یکبار با شوهرم دعوام شد چند روز بعدش تولدش بود برای تولدش برنامه داشتم ولی پشیمون شدم و چند روز باهم حرف نزدیم بعد نگو مامانش براش کیک خریده تولد گرفته به منم نگفته منم به مامانم گفتم دیگه نمیخوام بعد مامانش زنگ زد به مامانم گفت چرا بهش یدونه تبریک بگه مامانم گفت قضیه رو نمیدونید بعد از اون روز تبریک گفتم خیلی ناراحت شده بود بعد خودمم خیلی پشیمون شدم دلم سوختش حواست باشه خیلی باهم بد رفتار نکنید

میشه برای سلامتی دخترم صلوات بفرستی❤
به خدا به خودم شک کردم حالمو میگیره بعد میگه تو متوجه حرفای من نمیشی اصلا خل شدم  بعد خودش خون ...

هر موقع اين طوري پيام ميده زنگ بزن تلفني صحبت كنيد اين طوري با پيامك و چت سو برداشت پيش مياد طبيعيه

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
برای خرید کردن میرم بیرون بیشتر برای خرید جهیزیه 

خب باهاش صحبت كن بگو اين روزا بايد خريد برم براي جهيزه نميشه كه خريد نرفت بعدم اين گيرهاي الكي مردا يه وقتا واسه اينه كه فكر ميكنن بهشون بي توجهي و واسشون وقت نميذاري

منم تو عقد وقتي دنبال جهيزيه بودم بهونه گيري ميكرد باهاش قرار ميذاشتم بيرون كه ميرفتيم خوب ميشد

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
ساعت کاریش زیاده نمیتونه بیاد به جز روزای تعطیل منم میرم ناراحت میشه

اگه زثاد سر اين موضوع مسئله داريد برو مشاور

موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می کردند برداشتم.دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم.سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای اهدافم، روياهايم،ايده هايم و سرنوشتمروزی که جنگ های کوچک را متوقف کردمروزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم.ژوان وایس
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز