هر موقع میرم خونه مادرم همش غر غر میکنه یعنی دم در که مارو میبینه میگه نیان خونه وای مامان اینارو بنداز بیرون دلم نمیخاد بیان خونه
شوهرم که پاشو اونجا نمیزاره پدرم گاهی دلش برای پسرم تنگ میشه زنگ میزنه میریم اونجا
خواهرم انقدر اخمویه که با 19سال سن خط اخم عمیق دا ه روزی هم که گریه و غر غر نکنه اصن نیست