قبلا گفته بودم به کسی علاقه داشتم و باهاش رابطه داشتم ولی رفت با یکی دیگه و گفتم چند وقت دیگه عروسیشونه امروز دیدم ی ناشناس بهم زنگ زد خودش بود باورم نمیشد اول باهاش سرد برخورد کردم چون گفتم دیگه اون زن داره وقتی گفت از سر اجبار باهاش ازدواج کردم و الان طلاق گرفتیم و هنوزم تورو دوست دارم باورم نشد گفت تا وقتی که عمر دارم پات میمونم اگه صلاح میدونی بازم میام خواستگاریت اگه هم نه تا وقتی که قصد تحصیل داری پات میمونم نمیدونم چی شده که بعد گذشت فقط چهار ماه از همسرش طلاق گرفته من میدونم هم خودم بچم و هم اون ولی واقعا با مادرم نمی سازم و خیلی رابطمون بده چی کار کنم بذارم بیاد یا نه ضمنن 17سالمه و اون 21ولی اجازه تحصیلو بهم میده از این نظر مشکل ندارم
اشتباهه
خریته
چقدر بزرگ واره اجازه تحصیل میده !
نکن اینکارو سنی نداری
همیشه دوست داشتم مستقل باشم وولی چون بچه طلاقم و با مامانبزرگ و پدربزرگ و مادرم زندگی میکنم همیشه سر کوفت میشنوم دیگه خسته شدم ازشون
هم اون بچس هم شما
چه عجله ایه واسه ازدواج؟
با مادر میشه کنار اومد ولی با شوهره بد نه
مادرت هزار بار میرزه به همچین آدم‌خیانتکاری... تو جوون و زیبایی فرصت های زیادی داری خودتو پای همچین آدم خیانتکاری حیف نکن
مشکلش چی بوده جدا شده ب این زودی این مهمه
وای خودتو چی فرض میکنی، به خودت ارزش بده، متاسف شدم
خب برو دنبال بازي و درس ومشق و جوونيت بچه جون
يكم بزرگتر بشي رابطت با مادرت خوب ميشه اينا اقتضاي نوجونيه
در مورد اونم ادميكه توي 21 سالگي زنشو طلاق بده البته اگر راست بگه پتانسيل طلاقش زياده چهار روز ديگه تورو هم طلاق ميده
طلاقم نباشه اصلا نميفهمم چجور ميشه به يك پسربچه 21 ساله تكيه كرد
رابطه!!!
ایشون ثبات عاطفی ندارن که شمارو طرد کردن و رفتن و سر 4ماه دوباره برگشتن
نه بابا دیده از اون جدا شده یاد تو افتاده .حالا باز خودت میدونی
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
45 ثانیه پیش
52 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
