بعد چند سال چشم انتظاری حالا حامله شدم تو ماه هشت هستم خیلی دلم میخواد جشن سیسونی بگیرم یک جشن شاد و بزنو برقص از این جور مراسما تو فامیل خیلی کم و شاید اهلشم نیستن بیشتر وقتا مراسم روضه میگیرن . ولی مشکلم این ک خانواده ها اهل رفت و امد نیستن مثلا از خانواده مادر اگر یک خالم بیاد ک اونم از حسودی رفتارای میکنه ک خانواده شوهر سو استفاده میکن . خانواده شوهرمم ک انقدر کرم میریزن و قیافه میگیرن و یک جوری رفتار میکنن ک اینگار خودشون خیلی بالا بالا هستن . دو تا خانواده با دو تا فرهنگ متفاوت . ک اصلان بخاطر رفتاراشون نمیتونم کنار هم قرارشون بدم .اگرم جشن بگیرم شوهر توقع داره حتما خواهراشم باشن . نمیتونم دعوتشون نکنم . منم از این تنهایی و منزوی بودن خسته شدم . خسته شدم هر وقت میخوام یک مهمونی بگیرم ما تم میگیرم و اخر نمیگیرم ولی الان اروز دارم بتونم جشن سیسونی بگیرم . بهم راه حل بدین . فامیلای خودم اهل رفت وامد نیستن و حسودن . خانواده شوهرم گ از دماغ فیل افتادن .نمیدونید چه غصه ی رو دلم نشسته
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یا صاحب الزمان آقاجانم ادرکنا و لاتهلکنا💚👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2844198203C1920725403 لینک گروه ختم قرآن به نیت فرج آقای مهربونمون 👆 این مرده دل ...💔این خسته جان.... 😔 دارد تمنای تو را یا صاحب الزمان عج الله ❤ اللهم عجل الولیک الفرج به حق زینب کبری سلام الله علیها🤲🏻🥀درد بی درمان شنیدی؟! حال من یعنی همین 💔بی تو بودن درد دارد... میزند من را زمین 😭
نگیر بابا از قدیم گفتن سری که در نمیکنه دستمال چرا ببندی هم خرج کنی هم غر بزنن
دقیقا منم از دیروزه ناراحتم مامانم یه شهر دیگست و اون دفعه که رفتیم در حد خیلی کم وسایل خریدم دیروزم سرویس چوبشو آوردیم چون ذوق داشتم وسایلاشو چیدم .قراره مامانم بیاد بقیش و بخریم .جاریم اومد دیده میگه اسباب بازیش کمه انقده ناراحت شدم که نگو .
دوستاتو دعوت کن.منم براسیسمونی م خانواده شوهرم خیلی مشکل اخلاقی داشتن و فهمیدم و آبروشونو بردم برا همین اصلا نبومدن ببینن.خانواده خودمم حسودن ونیومدن.منم بچم بدنیا اومد با اینکه اولیم هست و خیلی ذوق دارم فقط دوستامو دعوت میکنم،حدود40نفرن خودش خیلی میشه
دوستاتو دعوت کن.منم براسیسمونی م خانواده شوهرم خیلی مشکل اخلاقی داشتن و فهمیدم و آبروشونو بردم برا ه ...
پدرشوهرم راحت به شوهرم گفته بود ماخرابیم نمیایم خونتون.اگه فسادشون تو خودشون بود مشکلی نداشتم مشکل من از وقتی شروع شد که میخواستن شوهرمم با یه زن دیگه گندبالا بیاره