ترس مادر از نوزاد( لطفا بیایید بچه ها)

برو پیش روانپزشک

حالت هاتون طبیعی !

مسئولیت های جدید ، ب آدم استرس میده  ضمن اینکه هورمون هاتونم طبیعتا بالا و پایین میشه و ب خاطر همین حساس و زودرنج میشید

حتما مشاور برید

همون خدایی ک بچه رو تا الان حفظ کرده ؛ ازین ببعدم بلده حفظش کنه

بزنگ ۱۴۸۰ مشاوره رایگان

افسردگی بعدزایمان نگرفتی؟

الان مادرت باید پیشت باشه من باشم سکته میکنم

کسی کمکت نیست؟

عزیزم نگران نباش عادی منم همین بودم.همش فک میکردم شبا که پا میشم شیرش بدم اروغ بگیرم سرش میخوره ب دیوار میشکنه.حوصله کن میگذره! از اطرافیان کمک بگیر غذا درست حسابی بخور وهروقت نی نی خابه توهم بخاب

همین که خودتو عذاب ندی یعنی داری به بچه کمک میکنی ولی اینطوری بیشتر باعث میشی به بچه هم استرس بدی سعی کن آروم باشی آیت الکرسی بخون صلوات بفرست قرآن بخون براش.

کاملا طبیعیه

ما هم تا چند شب بالاسرش نوبتی بیدار مینشستیم تا ببینم نفس میکشه یا نه

دقیقا مثل تو بودم میگفتم میترسم باهاش تنها بمونم دو ماه خونه مادرم بودم تا یاد گرفتم چطور بهش رسیدگی کنم

اره من تا صب صدبار نگاش میکردم ببینم زندس! الانم گاهی اینجوزی میشم بنظرم یه نقداری از ترست طبیعیه به هر حال باید مراقبش باشی ، بعدم ایت الکرسی زیاد بخون و بسپار دست خدا اگه بخواد بچه رو میده بخواد میگیره ترس نداره دیگه الکی هم نترس بچه چیزیش نمیشه راحت بغلش کن

ای جان الهی یکم ریلکس باش استرس نداشته باش

منم راستش عین شما همش تو فکرم

 من که شخصا خیلی بی دست و پام معلوم نی چی بشه

من تا ۲۵ ۲۶ روز هر شب که میخواستم بخوابم با ترس و لرز و استرس بود. هر شب خدا رو کلی قسم میدادم میگفتم بچمو سالم گذاشتم تو گهواره تا بیدار بشم به خودت سپردمش. حالت طبیعیه فقط اینکه کم کم سعی کن به حالت طبیعی برگردی و از حساسیت هات کم کنی.

موافقم با ایشون استارتر مشکلت جدیه با نظرات کاربرای اینجا حل نمیشه .

من خودم شخصا همچین تجربه ای ندارم من برعکس شمام وقتی دخترم تازه دنیا اومده بود به جز خودم به هیچکس اعتماد نداشتم و وقتی خودم بهش میرسیدم و پیش خودم بود خیالم راحت بود آرامش داشتم میدونستم جاش امنه پیش خودم 

واسه همین نمیدونم فکر میکنم شما نباید اینطوری باشین باید برین پیش دکتر کمکتون کنه تا حستون عوض شه معمولا مادرا اکثرا این حسو دارن که بچه پیش خودشون بیشتر امنیت داره