زنها دو دسته اند: آنهایی که محافظت می شوند و آنهایی که نمی شوند دسته اول را با ماشین به این طرف و آن طرف می برند و سروقت از آرایشگاه، از استخر، از مدرسه، از اداره و برمی گردانند، با تلفن حالش را می پرسند و اگر سرش درد کرد، یکی هست که بگوید: بهتر نیست کمی استراحت کنی ! زنهای دسته دوم توی باد و باران و طوفان، ساعت ها توی صف اتوبوس می ایستند و با اینکه تصمیم می گیرند به جایی که اتوبوس از آنجا می آید نگاه نکنند ولی گردنشان بی اختیار بارها و بارها به آن سو میچرخد،تا شب سگ دو میزنند و شب کسی نیست که بگوید: عزیزم قرص مسکن برایت بیاورم؟ زنهای محافظت شده راه رفتنی با طمأنینه دارند ولی زنهای محافظت نشده یا بسیار تند راه می روند و یا کُند زن محافظت نشده یا غر میزند یا به جایی خیره میشود و گاه خرفت میشود ... زن محافظت شده ، مهمانی ترتیب میدهد و از مسافرت هایش میگوید... زن محافظت نشده گریه میکند و آنقدر این کار را ادامه میدهد که دیگر اشکش در نیاید... زن محافظت شده همیشه در نیمه راه گریه و یأس به زندگی برمیگردد.. فریبا وفی
از اینکه به طرز اعجاب انگیزی فقط در رویاهایم سرزندهام احساس غم میکنم
زندگی به من یاد داد.... اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم دنیا تمام تلاشش را میکند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کنددر تاریکی همه ما شبیه همدیگریم...
دیگه این خیلی صفر و یکی نوشته....هر دو دسته خیلی غلیظ هستند...هر ادمی چه زن و چه مرد باید از خودش محافظت کنه...زنای دسته دوم خودشون در حق خودشون ظلم میکنن....زن 1 انسانه و باید قوی باشه..اتفاقا باید محافظ باشه....نه محافظت شده...