سلام بچه ها ببخشید اگه طولانی میشه همه رو تو پست اول میگم،ما تازه پنج ماهه ازدواج کردیم فعلا هم قصد بچه اوردن نداریم تا ایشالا دوسه ماه بعد عید شاید اقدام کردیم چون همسرم فعلا میگه نه،دیشب مادرشوهرم ازم پرسید چخبر ابجیات حامله نیستن،منم گفتم نه،راسش خیلی ناراحت شدم،خواهرم یکیش چندساله خدا بچه نداده،اون یکی هم با شوهرش توافق کردن بچه نمیخوان،حالا مادرشوهر من فک میکنه حتما مشکلیه،از ماه دوم عروسبمون هی غیر مستقیم حرف بچه میزد مثلا میگفت خانه بهداشت نزدیک خونه اس یسر بزن،یا فلان چیزو بخور حتما،خیلی خوبه من سریسال بچه اوردم و اینا،خیلی حرفای دیگه،دیشبم گفت فلانی گفته عروست حامله نیست حالا تازه پنج ماهه گذشته ماهنوز اقدامی نکردیم،خیلی گفت گفت،منم یهو عصبی شدم گفتم من چندبار ب شوشو گفتم اون نمیخواد،میگه فعلا خونه بخریم بعد،بعدشم گفتم فعلا زوده مامان تازه پنج ماه شده،بزارین یکسال بشه بعد،یجوری تعجب زده شد گفت پسرم اینو گفته؟گفتم اره....بنظرتون بد گفتم،خیلی دلم شکست نه بخاطر خودم بلکه بخاطر خواهرام،ایشالا همه کسایی ک بچه دار نمیشن دامنشون زود سبز بشه،بنظرتون ب شوهرم بگم موضوع رو؟نمیخوام تو زندگیمون دخالت کنه،اخه ب کسی ربطی نداره اینچیزا
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
200 سال پیش وقتی آمریکایی ها در لجن و کثافت زندگی میکردند ایرانیان مسواک میزدند.200 سال بعد وقتی آمریکایی ها کره ماه را فتح کردند ایرانیان همچنان مسواک میزدند!! آخه بهداشت خیلی مهمه
زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔
نه بابا چیزی نگفتی که... بعدم چرا انداختی تمام و کمال گردن شوهرت؟؟ یعنی اگه شوهرت بخواد و تو نخوای بچه میاری؟ میگفتی من و شوهرم هردومون نظرمون اینه که یکم بگذره بعدا. راجع به فلانی هم میگفتی چقدر مردم بیکارن دغدغه شون شده بچه اوردن یه تازه عروس دوماد که اول سرخوشیشونه
خدایا همون که تو میخوای درسته. ولی یکمم اونو که من میخوام به خوشی قاطیش کن. آمین..... 🙏🙏
من بودم خیلی راحت میگفتم من خودم فعلا بچه نمیخوام تا حساب کار دستش بیاد
اینجوری حالا هی میره به شوهرت نصیحت میکنه
تدریس زبان آلمانی با قیمت مناسب انجام میدم... واژه ی ترشیده مال دورانیه که زنها هنری بجز شوهر کردن نداشتن. برای زن توانمند امروزی، ازدواج صرفایک گزینه است، نه تنها هدف زندگی...