نشد یبار دور هم بشینیم از این موردای ازدواج قبلیه شوهرم نگه بابا من دیگه چندساله ازدواج کردم بچه دارم منم کلی خواستگار داشتم اما نمی گم که! شوهرمو دوس دارم
همش میگه فلانیو معرفی کردیم پسرم گفته نه
اونو گفته نه.اینو رفتیم نشد
خواستگاریه فلانی رفتیم پسرم دوس نداشته
خواهرام اصرار میکردن دختراشونو بگیریم برای پسرم،
دختر خواهرم خیلی دوسش داشته محلش نمیداده
دختر جاریم براش گریه میکرد این بچه من گوششو نمیداد
حالا شوهر من نجیبه شما چرا حرص میخوری
خوب بوده با همشون دوست میشده بعد میگفته نمیخوامتون
بنده خدا پیرم هست دلم نمیاد بهش چیزی بگم فقط حرص میخورم
از دختر همسایه الانمون بدم میاد چون میگه به پسرم معرفیش کردیم گفته نه