دلم کمرم درد میکرد گفت بریم خونه خواهرم شب نشینی گفتم نمیام اخه هردوسه شب ی بار میریم اوناهم میان هی خاست اذیتم کنه گفت افسرده بعد رفت اتاق خاب لباس پوشید منم پشت سرش رفتم گفتم وایسا تا منم بیام گفت نمیبرمت خودم تنها میرم نم گفتم حالا ک نمیبری منم نمیزارم بری رفتم دراتاق قفل کردم کلیدو برداشتم اونم امد هی گفت باز کن اخرسر باز کرد باناراحتی دلش سوخت خندید گفت برو اماده شو منم هولش دادم بیرون درو روش بستم اینقد اعصابم خورده
واااا
بیخیال بابا وقتی قضیه رو به شوخی ختم کرده توام دیگه پیشو نباید می گرفتی
دوسه شب یه بار!
پریودی😟😟😟
چقدر بده حالتون
هعی خدا😑
حق داری
البته من جرات همچین کاریو ندارم
کارت بد بود اگه من بودم کلا سکوت میکردم بره 😐
😂😂😂
یاخدااااا خطرناک اعصاب مصاب نداری ها
چقدر پرخاشگری
اعصاب نداریا....من تاصبحم شوهرموهل بدم تکون نمیخوره...سنگینه
واااا من اگ اینکارو میکردم وسایل تو اتاقو میشکست بعدم ک میومد بیرون قهرمیکرد میرفت. این تازه شوهردومه اولیه اگ بود ک ی دل سیر کتکمم میزد. خوبه شوهرم دست بزن نداره. ولی وقتی عصبی میشه حالیش نمیشه پرت میکنه دم دستش چیزی باشه
آخی چه عاشقونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
