جاريم چند شب پيش برا بچش تولد گرفت منو دعوت نكرد با اينكه مشكلى باهاش نداشتم فقط براى خودشيرينى جلوى خواهرشوهرا منو نگفت، منم گفتم بچم دنيا اومد يه مهمونى ميگيرم اونو دعوت نميكنم، يكى از نى نى سايتى ها گفت قبلش به شوهرت بگو آمادگى داشته باشه كه قراره چكار كنى، منم گفتم شوهرم زياد پشتم نيست چون هميشه ميگه زشته زشته اين كارو ما نكنيم فلان نكنيم ازين حرفا...
ديشب به شوهرم گفتم ميخوام مهمونى بگيرم ولى فلانى رو دعوت نميكنم قبلش بهت گفتم كه بعدا نگى چرا هماهنگ نكردم باهات، بگيد چى گفت😳
گفت كار خيلى خوبى ميكنى دعوتش نميكنى خودم براى همشون لاى نون داغ دارم🙂 مثل اينكه با مادرشم بحث كرده بود سر اين جريان گفته من نه خواهرى دارم نه برادرى، همونطور كه من و زنم غريبه ايم شماهام برام غريبه هستين...
مثل اينكه اين رفتارشون خيلى به شوهرم برخورده چون بد صحبت كرده..