یه بحثی بود تو تامیکای قبل گفتم الان شوهرم گف میرم خونه مادرم منم گفتم بریم رسیدیم معذرت خاستم من گفتم بزرگتره بزار من معذرت بخام بعد شروع کرد گف تومنو دوس نداری هرچقد محبت میکنم عقب میری دوس نداری بیای در حالی که بیشتر وقتا من میگم بریم اصلا بی احترامی نمیکنم فقط نمیتونم محبتمو ابراز کنم کلا اخلاقم اینجوریه حتی نمیتونم بهش مامان بگم😑😑😑دست خودم نیس چیکار کنم
خب دیگه اونم شکایت میکنه
خب واقعا محبت میکنه عقب میری؟اگه اینجوری نباش چون که مادر شوهر هست هر حرکتش رو روی منظور برندار خوب باش باهاش
کار خاصی نکن
یه لبخند بزن ماجرا تمام بشه بره بابا،مادر شوهر کیه که بخوای راجع به حرفاش فکر هم بکنی
جلوت گفته خوبه باز
دلم سوخت واسه مادرشوهرت😐 اگه خوبه باهاش خوب رفتار کن ، با لبخند و خوش‌رو باش
مثل زنداداش منی...فقط تو چت بامن راحت حرف میزنه میگه دست خودم نیست و خجالتی‌ام و نمیتونم محبتتونو مثل خودتون جبران کنم و از این حرفا
منم دلم میسوزه ولی خب واسه خودمم دلم میسوزه که محبتا و خوبیام بی جواب میمونه😅😅😅 خب به هرحال آدمیزاد با عشق و محبت و دوست داشتن و صمیمیت دلگرم میشه....من همیشه محبتام بی جواب میمونه و خیلی بهم سخت میگذره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
