سلام دوستان امروز عروسی اقوام نزدیکمون بود به من اصرار کردن که کادوی عروسی رو من اعلام کنم اخه من هم فن بیان خوبی دارم هم اعتماد به نفس بالایی ولی اولین بار بود که این کار رو می کردم ولی نمی دونم چی شد که تمادم مدتی که میکروفن تو دستم بود دستم داشت می لرزید صدام هم می لرزید دیدم همه دارن بهم میخندن و مسخره می کنن لرزش دستم بیشتر شد الان همش دارم خودم لعنت می کنم کاش من اعلام نمی کردم
بی خیال گذشته اصلا دیگه بهش فکر نکن
بنظرم اعتماد ب نفس بالایی نداری اگه داشتی اینطور نمیگفتی
عزيزم دركت ميكنم منم تو دانشگاه يبار رفتم كنفرانس جلو ٢٠٠ نفر همينطوري شدم و كلي مسخره م كردن
بعد از من ٣ نفر ديگه هم اومدن خودشونم دستشون ميلرزيد و استرس داشتن
كلا طبيعيه
هركسي جاي تو بود شايد اينجوري ميشد
توجه به آدماي بيشعور نكن
فدای سرت . تموم شد رفت فکر نکن بهش دیگه
اشکال نداره بابا تموم شد رفت بش فکر نکن خندیدن که خندیدن بی‌خیال
چقدر نادونن کسایی که مسخره میکنن واقعااااا خیلی ادم های چیپین😒
اونایی که میخندیدن اگه جرات داشتن خودشون میومدن..والا..
افرین بشما که رفتی اعلام کردی
عیب نداره بابا... اونایی که مسخره میکردن اوسکل بودن...اگه راس میگن خودشون می اومدن...
من یادمه راهنمایی که بودم نمیدونم چی شد گفتم من سرود ملی رو میخونم سر صف
به خدا از لحظه ای که شروع کردم صدام میلررررزید و بچه ها بهم میخندیدن😂😂😂تا نصفه خوندم و داشتم از هوش میرفتم که ناظممون اومد میکروفنو گرفت و گفت دوستتون صداش گرفته... ولی من اصلا برام مهم نبود بهم میخندیدن
بیشتر از خودم ناراحت بودم که انقد استرسی ام😂😂
برا این چیزای جزیی ناراحت نشو
از همه بدتر این بود بعدش مسخره ام میکردن و میگفتن الهی استرس داشتی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
49 ثانیه پیش
51 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
