امروز حرف زدیم.
گفت همه کاربرات میکنم و اینا.
منم بهش گفتم هیچ هنری ندارم .بهم گفت باید شغل داشته باشی درامدت مهم نیست چقدرباشه.
بعد بهش گفتم بعد ازدواج باید هزینه کنی برم کلاسای هنری.
برگشته میگه چرا میخوای منو بتیغی😩😒
منم گفتم وظیفته باید خرجمو بدی .
ازحرفش بدم اومد.
باز ۲دقیقه بعد گفت ولش کن این حرفا رو .بعد گفت تونفس منی.
اخه من چیکارکنم بااین بشر؟😣
خب عزيزم شما لحنت بد بوده
بايد ميگفتي دوس دارم بعد ازدواجمون برم كلاساي هنري سرگرم بشم
من خودم شخصا به ازدواج با یه پزشک هیچوقت فکر نمیکنم به خاطر چیزایی ک ازشون دیدم
ولی این آقا مشخصه ترس داره از اینکه تیغش بزنن حالا به چه دلیلی خدا میدونه
با پزشک فقط باید پزشک ازدواج کنه
این طرز فکر شمام که وظیفته باید خرجمو بده برای ازدواج با یک کاسب شاید جواب بده اما این آقا که رشته ش پزشکیه زندگیشو وقف درس و کار کرده معلومه که اینا براش مهمه مخصوصا که گفته حتما باید بری سرکار پس تو درازمدت نمیتونه زن خانه داری که خرجیشو میده و کلاس هنری میره رو بپذیره از اون طرف تصور کن شما بیشتر وقتا تو خونه تنهایی ایشون شیفته و حتی وقت چت یا تلفن طولانی هم برات نداره
من ازدواجای موفقی که توی پزشکا دیدم با همکارای خودشون بوده به نظرم خیلی رو این ازدواج فکر کن فقط اسم و عنوان پزشکی باعث نشه حقیقتو نبینی
من بابام پزشك
اصلا خونه نيس همش يا مطب يا بيمارستان
ي روزم بيرونيم ز ميزنن مريض داره و نوبت عمل
بعد جالبه لحن حرف زدنش مثل یه پزشک نیست
تیغ زدن یعنی چی من ک خوشم نمیاد کسی این مدلی حرف بزنه با من
كجا بأهم اشنا شدين؟
اصلا شاید دوست نداشته باشی بری سر کار یعنی چی که باید شغل داشته باشی!!!!
صحبتاش به دکتر جماعت نمیخوره!
مطمئنی دکتره؟ بتیغی چیه دیگه
هم تو بد حرف زدی هم اون
