دیشب خواب دیدم به سختی باردار شدم و بچم بلاخره بدنیا اومد . وای که واقعا انگار مادرم هنوزم یادم میفته گریم میگیره چقد سخت بود . اونایی که تاحالا مادر نشدن اگر تو خواب دیده باشن بچه دارن و وقتی بیدار میشن میبینن بچه ندارن حسمو درک میکنن تا شب دپرس میشیم حس میکنیم بچه داریم ولی کنارمون نیست . مادرا هم ک میدونم کلا درک میکنن چون مادر شدن . خلاصه کنم ..
خواب دیدم بچم بدنیا اومده ولی نیست هی میگم بچم کو میگن بچت نمیدونیم . داد میزنم گریه میکنم میگم دروغ نگییییید بچمو بدین بهم به سختی من اونو اوردم همه ی جونمه توروخدا بچمو بدین . میگن نیست برو خودت ببین . میرم میبینم تو اتاق نوزادو ۴ پنج تا نوزاد فسقلی نازو خوشمزه خوابیدم باز گریه میکنم داد میزنم میگم منکه بچمو ندیدم از کجا بدونم کدومه توروخدا اذیتم نکنید بچمو بدین با گریه میگفتما . انقد جیغ زدم گریه کردم بیحال شدم بردنم تو یه اتاق شوهرم اومد پیشم دستمو گرفت . گفتم یاسر بچمونو دیدی ؟چرا نمیدن ب من ؟چرا نمیزارن من ببینمش . میگه اره دیدم با ذوق میگم راست میگی میگه اره ریحان دماغش شبیه من بود خیلی کوچولو و بامزه بود . گریه میکنم باز میگم ولی من ندیدمش .
از صبح دپرسم حس میکنم بچم کنارم نیست هی حالم بد میشه . چه خوابی بود اخه ..انقد گریه کردم تو خواب ک نگو از یه طرف خوشحال بودم بلاخره مامان شدم از یه طرف بچمو نتونستم لمس کنم