خانواده شوهرمو میگم ما تو یه ساختمونیم، بعد عروسی برادرشوهرمه به من جلوتر نگفتن برم لباس تهیه کنم ، منم از یکی از فامیلا شنیدم عروسی چه روزی بعد چند روز بیشتر نمونده به عروسی خیلی ناراحتم از دستشون
من که نمیرم عروسی ، حتی اگه دعوت هم کنن ، عردسی هم هفته دیگه هست، البته ما نامزدیم ، جاری ندیده خوشش نمیاد ، نامزدم میدونه از قبل منم از سوتی نامزدم فهمیدم ولی منتظرم من ببینم چی میشه
با محبت و شجاعت تمام دروازه های دنیا برایت باز میشه 😍