من زندگی خودمو میگم :دخترم یه دختر خانم 18 ساله شده احتمالا" بیاد بگه میخوام با این پسر ازدواج کنم ولی من باهاش درگیرم که نه نمیشه
سایقه کاریم 22 سال هست شایدم با 20 سال خودمو بازنشست کردم و دارم دوره میانسالی رو طی میکنم
خواهرام و برادرم هرکدوم سر خونه زندگیشونن
مادرم پیرتر شده و غمگین ترین قسمت زندگیم همینه