ی زمین با خانوادم شریکی ساختم ی واحد مال ما شد از وقتی اومدیم تو خونه فقط غر میزنه که پشیمونم اینجا آمدم از خانوادت خوشم نمیاد در صورتی که بیشتر پول ساخت از طرف من و خانوادم بوده خودم کارمندم میگه سنت بالاست سی و هشت سال دارم وقتی بیست و هشت بودم ازدواج کردم میگه کاش با ی کم سن و سال ازدواج میکردم خودش سی ونه سالشه و کارمند سه تا بچه دارم همش غر میزنه که پشیمونم باهات ازدواج کردم گوشیش قفل داره نمیذاره دست بزنم شبا تا ساعت دو سه با گوشی کار میکنه تلویزیون ی ماه هست خرابه نمیبره تعمیر خسته شدم
قشنگ معلومه خوشى زده زير دل شوهرت
بگو برو بگیر ببینم کیو میخوای بگیری
😔از دست این مردا انگار خودشون حور و پری هستن و حیف شدن
از اون ۳ تا بچه خجالت نمیکشه این رفتارا رو میکنه ؟
بگو تو با سه تا بچه برو ببینم کی بهت شوهر میکنه
با حرفای که امشب جلو پسر و دختر نه و هشت سالم زد دارم میمیرم قلبم درد میکنه بچه هام فقط نگاش کردن منم جواب ندادم ترسیدم بچه ها سکته کنن
عجبا بزن لهش کن شوهرتو جوابشو بده تو هم براش زبون بریز,مگه تو اصرارش کردی بیا من بگیر خودش امده چشم داشته,پرو,حتما گوشی شوهرتو چک کن ببین زیر سرش بلند نشده باشه
هیچی ب ذهنم نمیرسه جز اینکه اینقدر غرق محبتش کن که شرمندت بشه....حالا مگه کلا نشکلی هم شوهرت و خانوادت قبلا پیش اومده،؟
عزيزم خيلييييي به خودت برس
موهاتو رنگ كن
لباساي خوشگل بپوش
چطوری چک کنم رمز داره عاشقم شد مثلا همش غر میزنه میگه دست پختت بده همش به مادرم فحش میده درصورتیکه مادرم خیلی باهاش خوب بود حتی روز مرگش گفت بیا بالا سرم
عقل مرد به چشم شه
وقتي كارمندي يعني حقوق داري پس بيشتر حقوقتو چند وقت فقط خرج خودت كن
بذار اون حس كنه ازت پايين تره
قیافم خوبه همش رنگ و آرایشم وزنم هم آوردم پایین نمیبینه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز