سالهای زندگی در شعب ابی طالب....
من دلم میخواد مهمونی بدممم
شوشو نمیذاره
چون گرونیه واقعا
منم حالم خیلی بده
همه تو استرسن
شرکتمون تعدیل نیرو داره
هیچکس دل تو دلش نیست
با این گرونی چطور همه خرید دارن
طلافروشی من رد میشم
قشنگ عروس دامادها سرویس میخرن
یا مردم عادی
من تو این موندم
دو بچه شیر خوار دارم که هر دو پوشک میخوان اون یکی شیر خشک.....شوهرم هرچی در میاره میشه پوشک تازه خیلی وقتا پلاستیک خریدم به بزرگه میزنم و مامی میکنم.هرچی بخریم باز یه چیزی تو خونمون کمه اما دست خانواده خودم و خانواده شوهرم و خواهر برادراش درد نکنه هر کدوم ساپورتمون میکنن پدر مادرامون پوشک میخرن یه جاریام سبزی هر ماه و واسم به هزینه خودش میاره بقیشونم به بهونه هدیه دادن به بچه هامون واسشون هی لباس میخرن.هنوز مونده فشار اقتصادی و درک کنیم چون کمک خانواده ها هشت فعلا و شوهرمم بنده خدا تا پول دستش میاد میگه بریم خرید.
سخت میگذره دیگه شاد نیستم و خیلی نگرانم
از کنار آجیل فروشی رد میشدم هنوز دو هفته مونده به شب یلدا مردم هرکی دو کیلو و سه کیلو آجیل دستشون بود!
هفته پیش کنسرت گروه سون که نگم دیگه. انگار مجانی بود. چهار سانس گذاشته بودن سالن دو سه هزار نفری همه فروش رفته بود.
خدا کنه واقعا وضع مردم خوب باشه همیشه
پوشک بچه مای بی بی اینجا ۳۰تومنه
نمیدونم چطوزی نماد اعتماد بگیرم
والا راحت کالاها رومیزارم
چون روستاهای اطراف و قصابی ها خودشون گوسفند دارن
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
