خانمای گل سلام. امروز جشن خواهر دوستم دعوت بودم. من کلا اهل رقص نیستم. سر و سنگین میشینم و نظاره میکنم..... امروز از اول مجلس دوستم گیر داده بود که باید برقصی و اگر نرقصی ازت دلگیر میشم. راستیتش روی این رو ندارم تو جمع برقصم. هی بهونه میووردم و نمیرفتم. دوستان ابجی دوستم حدود 10 نفری بودن که اون ور سالن نشسته بودن. در حد سلام فقط میشناسمشون. کلا صمیمی نیستیم. دیگه اخرای مجلس دوستم و ابجیاش بزور من رو بردن وسط. البته قصدم تمجید از خودم نیست. بعضی از ابجیای گل نیان بگن الان از خودت خواستی مثلا تعریف کنی و .... . دارم مینویسم که شرح حالی داده باشم.... من قدم بلنده و هیکلی متناسب با قدم. یه ماکسی بلند اکلیلی پوشیده بودم که از قسمت کمر , کمربند میخورد و ظرافت پهلوها رو به خوبی نشون میداد.... موهای بلند بلوند و یه ارایش ملیح.... به محض اینکه رفتم وسط چنان صدای کل و جیغ و سوتی گوشم رو کر کرد که موندم چی شد..... نگاه کردم دیدم جمعیت به خصوص همون دوستان ایجی دوستم چنان دارن کل میکشن و دست میزنن و نگام میکنند که شاخ در اوردم.... با اینکه اهل رقص نیستم ولی رقص قشنگی دارم..... از اونجایی که ادم حساسی هستم از غروب فکرم درگیر این هست چرا برای ورود بنده به وسط چنین عکس العملی نشون دادن؟
از فرطه شگفتی و جمال و زیبایی شما کف نمودند و خشتکها دریدن 😂😂😂
البته شوخی کردم اما خوب از تعریف کردنت و توصیف ظرافت کمرت و ... بسیار شگفتی آفرین بوده واسشون و باهات حال کردن
آهای غمی که مثله یه بختک رو سینه من شده ای آواره از گلوی من دستاتو بردار، دستاتو بردار از گلوی من از گلوی من دستاتو بردار ، دستاتو بردار 💔 جای خالیت تو قلبم یه سوراخه عمیقه ،بابایی💔
همین که بهت خوش گذشته و شاد بودی تو این اوضاع پر غم و تشویش کافیه دیگه حالا اونا هم خواستن خوش باشن هیجان بدن به مهمونی. زیاد نرو تو بحر مسائل عزیزم 💃💃💃💙💙💙