درسته برعکسشم درسته. یعنی حتی اگه همه بخوان یه ضرری به آدم برسونه تا خدا نخواد نمیتونن
من که اینروزا خیلی دنبال امضا دوم هستم کاش بشه😞
آن یکی می‌رفت بالای درخت
می‌فشاند آن میوه را دزدانه سخت
صاحب باغ آمد و گفت ای دنی
از خدا شرمیت کو چه می‌کنی
گفت از باغ خدا بندهٔ خدا
گر خورد خرما که حق کردش عطا
پس ببستش سخت آن دم بر درخت
می‌زد او بر پشت و ساقش چوب سخت
گفت آخر از خدا شرمی بدار
می‌کشی این بی‌گنه را زار زار
گفت از چوب خدا این بنده‌اش
می‌زند بر پشت دیگر بنده خوش
چوب حق و پشت و پهلو آن او
من غلام و آلت فرمان او
گفت توبه کردم از جبر ای عیار
اختیارست اختیارست اختیار
بین نفت و ادبیات خعلی فلصله استا🤔
یعنی الان که بهم یه ظلمه بزرگ شده ودارم گریه میکنم یعنی اون خواسته که اینجور نقد بشه...أه چی دارم میگم..اشکام که امون نمیدن ببینم چی میگم..از ظلم خسته شدم.
در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن🙄🤐😬😬😬
جالب شد . خدا خودش میدونه چقدر بهش ایمان دارم اما جدیدا واقعا تو مسئله ی جبر و اختیار موندم و شده درگیری فکری هر روزم اگه شما میتونید لطفا جوابم و بدید. اگر اختیار هست تقدیر و سرنوشت چیه ؟ پس چرا تا خدا نخواد برگ. از درخت نمیفته ؟ مثلا من دلم نمیخواد مریض بشم اما خدا میخواد و میشم هر چی هم سالها دعا میکنم خوب نمیشم ( البته مثاله) یا کسی رو دوست دارم و به شدت مایلم با ایشون ازدواج کنم اما به هیچ عنوان نمیشه .بعد میگن خب دعا کردی نشد خدا حتما یه چیز بهتر بهت میده اونم نمیشه و یه زندگیه جهنمی برام میسازه خب حکمتش چیه ؟من که اینا رو نخواستم
به نظرم این خداست که راههای موفقیت و یا شکست رو در برابر آدم میزاره. اینکه یه نفر تلاش میکنه به خواسته ش برسه ولی نمیرسه اینجاست که میگن حکمت خداست ، پس اختیار انسان رو هم خدا کوک میکنه و به فکرش میندازه. زندگی هم از هر دستی بدی از همون دست هم میگیری ، به نظرم هر کسی داره توی این دنیا تقاص یا پاداش کارهاشو میگیره.
