یکی ازفانتزیهاش این بود که وقتی میادخونه برام گل بخره دونه دونه برگاشو بکنه 😍
صورتمو نوازش کنه باهاش.😋
وبعد که ازخواب پامیشم هم باگل نوازشم کنه.
باهام تواستخر خصوصی شنا کنه .😍
بعد سرمو ببره ززیر اب .😣😨
پزشک بود عمومی . همش بیمارستان بود.
یکی دیگه ازفانتزیهاش این بود موقعی که شب کاره من بیام پیشش دستشو بگیرم . باهم بریم پیش مریضا😩
میگفتی خودتو به یکی از همکارات نشون بده حتما
مامانت با لگد بیدارت نکرد از خواب ؟؟😓 بگه سکینه پاشو کمتر هزیون بگو 😐😐😓😓
خخخخ عجب
😐😐😐😐😐پناه بر خدا
طرف فیلم زیاد دیدع
طفلی😅
این بچه رو از کجا پیدا کردی اینطوری بود؟
اره بعضیا اینجوری ان...فانتزیای خاصی دارن دوستم شوهرش پزشک بود ازش جدا شد ازش علتشو پرسیدم میگفت ک شوهرم میگه من همه چی برات میخرم دنیا رو ب پات میریزم ولی تو رابطه شون دوست داشته خانمش مایع مـــنی رو بخوره...البته عذر میخوام ازتون....دوستمم چندشش میشده یعنی هر کی باشه چندشش میشه خووو
