بچه ها من چند سال نامزدی بودم باشرایط سخت و.. بالاخره ازدواج کردیم واومدیم خونه پدرشوهرم اینا ،الان دوساله خونه اونا هستیم و هنوز برامون جور نشده خونه مستقل بگیریم بعضی موقع واقعا ناراحت میشم ،بعضی موقع میگم یعنی حکمتی هست تو این شرایط،؟
تحمل و صبر و شکر انشاالله گره کارتون باز میشه
از اول ، همسرتون ، شرایط شونو براتون توضیح نداده بودن ؟
یا درباره وضعیت مسکن سوال نکرده بودید ک تصمیم شون برای بعد از ازدواج چیه ؟
اره عزیزم خیلیا هستن شرایط تورو دارن.با این وضع و گرونی
حکمتی نیست باید زرنگ باشی منم دوسال اونجا بودم دیدم شوهرم خودش زده به اون راه دستمونم خالی بود رفتم یه قرعه کشی خونگی شرکت کردم پولشو دادم رهن یه خونه و از اونجا رفتم
سخته
لااقل خونتون یه جاست یا طبقات جدا؟
بیخیال زیاد چیز پیچیده ای نیست همه چیز گرون شده و درامد ها پایین هست و محدود. من شوهرم ماهی 2 میلیون میگیره الان خونه صد متری تو جنوب شهر تهران هفتصد میلیون تومن هست.
فقط به این فکر می کنم الان خیلی ها تو شرایط من هستن و یه کم بیخیال می شم.
عزیزم منم ۸سال تو خونه مادر شوهرم زندگی کردم با اینکه سختی هایی داشت ولی الان همیشه میگم من مدیونشون هستم چون تونستیم واسه خودمون پس انداز کنیم و خدارو شکر طوری که اصلا فکر نمیکردم ما صاحب خونه بشیم خونه خریدیم و مستقل شدیم
خدا بزرگه عزیزم من اصلا تو خوابمم نمیدیدم که بخوایم خونه دار بشیم الان خونه و ماشین مدل بالا و اسایش زندگی خدارو روزی هزار مرتبه شکر میکنم
انشالله شما هم روزی میشه که تو این سایت به یکی از دوستامون دلداری میدی و خودت اونموقع صاحب خونه ای
نماز دعا سوره ذکر داره تو نت سرچ کن برا خونه دار شدن، خرید خونه
ج میده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
17 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
