بچه ها واسه سالگرد عقدمون و تولد شوهرم یه روز بود جشن گرفتم کل خونواده شوهرمو گفتم ۲تا خواهرشوهرامو و جاریم و...
هنوز یه هفته نگذشته دیدم بی خبر عکس پروفایل یکی از خواهرشوهرام تولد پسر کوجیکشه
همشون بودن جز ما
ما یه شهر دیگه ایم چند کیلومتر فاصله داریم گفته یوویم قبلا که شاید تا اسفند نتونیم بیایم من پروژه دارم 😑
توقع داشتم ی دعوت کوچیک زنگ میزدن میکردن
ما که نمیرفتیم
یا اخرهفته میگرفتن 😏
جاریمم تولد شوهدشو سالگرد عروسیشونو این طوری میگیرن
حرصم گرفته این همه عزت میزارم سرشون بعد...
یا خواهرشوهر بزرگمم سفره داشت بدون خبر دادن گرفت من تعطیل بودم خبردار نشدم تازه فهمیدم