خلاصه پدرم کلی سختگیری میکرد
گوشی رو ازم بگیر
بیرن نرو
فلان و فلان و فلان
پدر است دیگر 😌😌😌
گذشتو ما هم که به پسرعمه جواب منفی دادیم تا اینکه پسر عممون ازدواج کرد
دو سه ماه بعد از عروسیش به ببام گفتم که فلانی میخواد با خانوادش بیاد
البته من به مامانم گفتم اونم به بابام 😋
قرار شد دو شب بعد شوهرم با خانوادش بیان خاستگاری😊😊😊