از وقتی که یادم میاد حسودی برام معنی نداشته
با خودم میگفتم هرکی زندگی خودشو داره خوشی و. ناخوشی داره اصلا هم دلیلی نداره. حسودی. کنم
البته اینم بگم که زیاد حس نمیکردم کسی شرایط بهتری از من داره
نه اینکه همه جی برام عالی باشه ولی اعتماد به نفسم بالا بود
ولی.....؟
حالا ولی اش رو. بگم
خب همون‌اول بگو دیگه ریر لفظی میخوای؟؟؟
ولی از وقتی که نامزد کردم این حس برام به وجود اومده
من فقط یه برادر شوهر دارم که اونم متاهله
کلا من و همسرم هم با برادر و شوهر و جاریم اختلاف سنی کمی داریم
اصلا نمیدونم ازدواج چیه حس های شیش گانه ادم فعال میشه حسادت. فتنه گری. فضولی. چاپلوسی.غیبت.تهمت😆😆😆
یه روز به خودم اومدم دیدم همش دارم. خودمو با جاریم مقایسه میکنم و سعی دارم خودمو قانع کنم که من چیزی ازون کم ندارم
ب جاری خانوم حسودی میکنی؟ 😂
خیلی از خودم تعجب کردم که دارم منم مث خاله زنکایی میشم که که میگن جاریم فلانه و اینا
اگه فاصله ی سنی زیاد نباشه این حس ها پیش میاد .
