بیست سالمه تو پنزده سالگی ازدواج کردم یعنی سال نود دو خب زندگی خیلی سختی نداشتم یا اگه بود من نفهمیدم اصلا حوصله سر زنش ندارم دلیلی کع زود ازدواج کردم خب لجبازی با عشقم بود خب با مردی که تا حالا اصلا ندیده بودمش هیچی نمیدونستم حتی از ازدواج ازدواج کردم تا حالا با کسی درده دل نکردم و نمیدونم چی بگم خلاصه اینه که ما قهر دعوا های زیادی داشتیم تا یه دعوای جدی سر عروسی که خواهر شوهرام کلی بد بیراه بهم گفتن منم اومدم خونمون برا مادرم گفتم مادرم ناراحت شد فردا زنگ زد خواهر شوهرم کلی دعوا همسرم به پشتیبانی خواهراش هرچی از دهنش در اومد به ما گفت دیگه ار اون موقع من روی جدید از همسرم دیدم ادم بد دهن خاله زنگ و بی عرضه من قهر بودم از تابستون تا زمستون که اومد باهم حرف زدیم چون فامیل دور بودیم بهش فرصت دادم خب اشتی کردیم عموی من فوت کردن قرار بود تابستون عروسی بگیریم بد من هر زمان ازش درخاستی داشتم کلی فوش میخوردم حالا اینا بماند قرار بود با خانواش بیان برا تاریخ عروسی منم مثل احمقا کلی خوش حال به خودم رسیدم اینا زنگ زد ماشین خراب شد نمیایم منم اعصبانی گفتم به درک اینم بگم که هی میپیچوندن پدر منم گفتن خب خودت بیا بد گفت من مگه بزرگ تر ندارم تلفن از رو پدر من قعط کرد تا فرداش که خودش اومد ما دعوامون شد گفتم پاشو برو بیرون از خونمون اونم رفتت حالا بدش که من پیام میدادم کلی فوش میخوردم خیلی خاستم زندگیم درست بشه که نشد تا عید راستی گوشی من اون شب که رفت ورداشت برد عید بهم پیام داد میخوام از کثافت کاریت عکس بدم گفتم بده دو تا عکس زن لخت برا من فرستاده که اینا توی منم گفتم برو بابا با وقاحد تمام بهم میگه من نگفتمک ثابت کنی نیستی کی کجا کی ازت گرفته منم ازش شکایت کردم نفقم اجرا گذاشتم براش شلاق بریده شده و نفقم این ما قرار بوده وقت تعینین کن که شاهد ببریم که این اقا برای من کسی فرستادن برا اشتی یا نه بد این همه مدت علافی بی احترامی بهم پیام داده من رفتم کربلا منو ببخش فلان منم گفتم نه بد خیلی سعی کرد مهربون باشه یهو بهم گفت طلا های منو دزدی طلا که خریدن بدش فروختن فکر کنید منم گفتم من هیچ حرفیذ ندارم دوسال این ادم بهت میگم بیا جدا شیم همش بهم میگفت من طلاق نمیدن زن میگیرم عشق حال میکنم توم بمون خونه بابات باز بهم پیام داده مگه من گفتم از حقت بگذری برو نفقت بگیر میگه من از هیچی نمیترسم نه از شلاق نه از زندان کلی تهدید من اگه غرق شم تروم غرق میکنم واقعا موندم از تون میخوام برام دعا کنید تا از شرش راحت بشم
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
خودت دیکه اشتباهتو میدونی سرزنش کردن و نصیحت بی فایدست ایشالا که مشکلت حل بشه
سلام بماند به یادگار ،اینها اخرین حرف های من هست ،الان که اینو میخونی من برای همیشه سایت و ترک کردم ، به نی نی یار گفتم تعلیقم کنه حالا نمیدونم تعلیق بشم مثل قدیم میزنه روش که **دسترسی به اطلاعات این کاربر امکان پذیر نمی باشد **یا نه ؟ به هر حال من رفتم ، دوستان خوب من خداحافظ ببخشید که بی خبر رفتم محبت هاتون یادم میمونه خوبی و بدی دیدید حلال کنید ، در خصوص اونهایی هم که با رفتم خوشحال میشن باید بگم خداروشکر که هنوز باعث خوشحالی میشیم 😂 راحت باشید حلالتون .نمیدونم دیگه باید چیا بگم ، جز اینکه ایشالا حال دل همه خوش باشه 💔 خداحافظ تا همیشه 9.8.2024 اخرین بازدید 👋👋