2777
2789

خودم یه بار جو گرفتم تو یه مهمونی که اهنگ گذاشته بودن و مردا میرقصیدن یه هو رقصیدم 

یک بارم تو یه مهمونی یه هو زدم زیر اواز و اینا در حالی که هم فامیل خودم هم همسرم تقریبا مذهبی ان فکر هم میکنن منم مذهبیم و مثلا به نلمحرم و محرمی حجاب اعتقاد دارم ولی به حجاب سر و رقص و اینا اعتقاد ندارم برای همین واقعا ضایع بود 

یک بارم جوگیر شدم صد تومن به یه نفر تو خیابون کمک کردم 

یک بارم جوگیر شدم یه هو تصمیم گرفتم حامله بشم همون یه بارم شدم 

حالا شما هم بگید از خنده داراش تا غمگیناش 

نه دامی است نه زنجیر همه بسته چراییم؟؟؟؟؟

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فک میکردم پسر خالم خیلی کشته مردمه😕تو جمعی که اون بود حواسم پرت شد رفتم با ی مرد غریبه دست دادم🙄 🙄 اونم رفت یکی دیگه رو گرفت نکبت

خدا رو شکر به خاطر همه اتفاقای خوب و قشنگی که قراره واسم پیش بیاد💜

منم كاراي جوگيرانه زياد انجام دادم😎

يه بار از امارات يه كفش مارك خيلي گرون خريدم، لامصب انقد خشك و ناجوره،سرجمع ده بار هم نتونستم بپوشمش


يه بارم تازه رانندگي يادگرفته بودم، سنم هم كم بود، ديدم پسراي محل سر كوچه ان، اومدم يه دور ارتيستي بزنم وارد كوچه شم، نتونستم جمعش كنم رفتم رو پياده رو، ولي زود سر ماشينو برگردوندم تو خيابون

هنوزم تو محل مادرم بيخ ديواري ميرمو ميام😎😁

وای بازم یادم افتاد یه پسره بود تو خیابون جلو مدرسه هر وقت منو میدید زل میزد بهم میخندید منم خواستم از رو ببرمش همش نگاش میکردم میخندیدم اینم فک کرده بود ازش خوشم میاد یبار تو کافی نت بودم اونم اونجا بود اومد یه شماره گذاشت رو میز من منم یهو جو گیر شدم رفتم شماره رو پاره کردم ریختم روسرش وای جلو اون همه آدم خیلی زشت بود بعد  عذاب وجدان گرفتم از اون بدتر رفتم یه نامه نوشتم گفتم ببخشید یه آشنا اونجا بود مجبور شدم این کارو کنم و کلی چرت و پرت دیگه بعد رفتم یه جای شلوغ که اون وقتا همه پسرای مجرد وایمیسادن جلو راه دخترا صداش زدم دادم بهش وای یادم میوفته آب میشم از خجالت اینم بگم تو یه شهر کوچیکی عستیم همه همدیگه رو میشناسن شوهرمم میشناستش زن اون پسرم دوستم بود 😊

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز