دو ساله نیمه ازدواج کردم.از اول مشکل.از اول دعوا.شاید خیلی جاها مقصر بودم.ولی این حسی که الان دارم داره داغونم ميکنه.حدود ی هفته پیش شوهرم از کربلا اومد بعد شبش مهمانش و خواهرش براشام اومدن بگو و بخند.وقتی ميخاستيم بخابيم شوهرم ازمن پرسید ک فلانی بچش چیه.گفتم بدنیا بیاد معلوم میشه.تا دو روز بعد بامن سرسنگین و اخم و محل نميذاشت.فکرنميکردم برااين باشه.بعد دوروز بش گفتم چته.هی میگفت هیچی.گفتم ناهار چی میخوری?گفت شاید بريم خونه مامانم اینا.گفتم برا چی بريم?بريم اونجام محلم نذاري.گفت دوس نداری نیا.بعدم رفت بیرون.دو ساعت بعد برگشت.گفت ناهارت کو.گفتم خودت گفتي ميرم خونه مامانم.گفتم چت شده تو.هرچی گفتم چی شده.چيکارکردم.آخه سال فیلم رفته بود کربلا باز روزه سکوت گرفت بعدش.هی من پرسیدم چی شده.اونم جوابم نميداد.داد زدم.اونم کتکم زد.و کلی فوش.منم البته زدم تو گوشش.بعد کلی دعوا گفت برو نميخام ببینمت.گفتم نميرم.اگ خاستی ميريم جداميشيم.خلاصه دعوا کردیم.آخرش اومد بغلم کرد و ....شامم بطور بردم بیرون.گفت باید درمورد زندگيمون حرف بزنیم.حالااونروز حرف میزدیم.گفت من واسه مامان و بابام کلی آرزو دارم ک هنوز بهشون نرسیدم.گفتم خب برس.گفت تو نميزاري.آخه براکارميره قم هرازگاهی.مامانشم میگه منم ببر.شوهرم ب من میگه توهم بیا.من نميرم.ی بار رفتم.مادرش ب مامانم گفته بود دخترت اینجور کرد واونجور کرد.منم دیگه نميرم.اصلا بهم خوش نميگذره.حالا شوهرم میگه من دنيام خانوادمن .آسمون ب زمین بیاد باهيشکي عوضشون نمیکنم.کلا میگه تو چرا ازخونوادم خوشت نمیاد.باید عین دخترشون باشی.بااینکه تاحالا ی بارم بی احترامی نکردم.فقط دوس ندارم خیلی خیلی صمیمی باشم.شوهرم فقط برا من وقت نداره.تمام ارزوهاش منحصرن ب مادرش و خانوادش
عضو تاپیک بامداد خمار.تاریخ شروع ۷بهمن۹۹زیرگروهابییییی💎وزن شروع۷۰👈وزن هدف۵۹....قد۱۶۳.رژیم شیردهی👨👩👦🌸🍼همت من به بلندای درخت ارزوست...من میتونم خوش هیکل باشم📸
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اگه میخواین زندگی خوبی داشته باشین باید با خانواده شوهر خوب باشین. من مادر شوهرم ماهه ماه خیلی خوبه ...
آخه خانوادش اومدن همون موقع اصلا انگار ن انگار هستی.همین ک رفتن ی جوری شد
عضو تاپیک بامداد خمار.تاریخ شروع ۷بهمن۹۹زیرگروهابییییی💎وزن شروع۷۰👈وزن هدف۵۹....قد۱۶۳.رژیم شیردهی👨👩👦🌸🍼همت من به بلندای درخت ارزوست...من میتونم خوش هیکل باشم📸
بنطر من یخورده سیاست بخرج بده،،، دیگ خانواده شوهرن توقعت درهمون حد باشه. ولی خب یخورده مثلا بگو بریم ...
واسه عيدا میگه باید سه چار روز خونه مامان من باشی.خونه مامان خودمم نصف روز ب زور
عضو تاپیک بامداد خمار.تاریخ شروع ۷بهمن۹۹زیرگروهابییییی💎وزن شروع۷۰👈وزن هدف۵۹....قد۱۶۳.رژیم شیردهی👨👩👦🌸🍼همت من به بلندای درخت ارزوست...من میتونم خوش هیکل باشم📸
مگه فقط رفت و امد😕😕 زندگی هزار تا چیز داره معاشرت هزارتاس کل ...
والا مامان و باباش و خاهراش میگن تو خیلی قلبت واکه.کاش اون زن داداشمون هم اینجوری بود.واسه اسباب کشی واسه هرچی بشه خودم ميکگم ميخام بیام کمکتون
عضو تاپیک بامداد خمار.تاریخ شروع ۷بهمن۹۹زیرگروهابییییی💎وزن شروع۷۰👈وزن هدف۵۹....قد۱۶۳.رژیم شیردهی👨👩👦🌸🍼همت من به بلندای درخت ارزوست...من میتونم خوش هیکل باشم📸
با عرض پوزش خودتان هم مشکل دارین 😕😕 تا زمانی که مشکل خودت رو حل نکنی ...
چ مشکلي
عضو تاپیک بامداد خمار.تاریخ شروع ۷بهمن۹۹زیرگروهابییییی💎وزن شروع۷۰👈وزن هدف۵۹....قد۱۶۳.رژیم شیردهی👨👩👦🌸🍼همت من به بلندای درخت ارزوست...من میتونم خوش هیکل باشم📸