منم همین مشکل رو دارم منتهی من برای اینکه دخترم خیلی علاقه به شیر خوردن داشت و در ۲۲ ماهگی هر نیم ساعت آویزان میشد شیر میخورد بعد میرفت بازی و بعد دوباره. حتی موقع کار و آشپزی دستمو میگرفت بزور میگفت بشین میمی منم وسط کار مجبور میشدم ولی دیدم اینجوری نمیشه این اگه الان اینجوری علاقه داره اونوقت بعد ۲ ماه دیگه که وقت گرفتنش میشه اون وقت هم خودش و هم من عذاب می میکشیم اینجوری شده که به فکر افتادم این هفته به جای نیم ساعت هر یک ساعت یکبار بهش شیر بدم هروقت می آمد سرش رو کرم می کردم بغلش می کردم اسباب بازی های رو نشون میدادم خلاصه سرگرم می کردم چون اگه این کار رو نمی کردم گریه می کرد منم ناراحت میشدم تا وقت یک ساعتش برسه. هفته دوم هر دو ساعت و سوم هر هر سه ساعت و هفته چهارم هر ۴ ساعت و ماه آخر هم هر از چند ماهی میدادم غیر از شبها که هر وقت خواسته دادم ولی اینم بگم توی این دو ماه من پریودم بهم ریخته بود دیر میشدم و از این بابت هم همسرمم ناراحت بود آخه مسائل جنسی عقب می افتاد ولی در کل بعد دو ماه که کم شده بود یواش یواش شب هم کم شد و اینکه صبح بیدار میشد و میخواست برای این کار مجبور شدم از روغن دونه سیاه استفاده کنم چون پدر خودم میخوره و چند روز پیش دخترم اصرار کرد به پدرم که میخواد که بخوره منم میگفتم اخه اما قبول نکرد پدرم یکم بهش داد فرار کرد بعد اون هر دفعه می گفتم میخوری یک نه بزرگ میگفت این شد که به ذهنم آمد دانه سیاه البته روغن اش وسیله ی خوبیه 
امیدوارم کمکی کرده باشم