دوستم میگه تو اتوبوس نشسته بودم که خوابم برد
یه دفه روسینم یه داغی حس کردم وقتی بیدارشدم دیدم مردپشت سریم دستشوگذاشته روسینم
زدم رودستش دستشو کشید
برگشتم لباسشوانداخت روصورتش
خاک توسرش
چه آشغالایی
یکی نیس بگه چی بهت میرسه آخه
عوضی
تصورشم وحشتناکه
همشم ما زنا چوب دوسرنجسیم
اگه هیچی نگیم اونا پررومیشن
اگه دادوبیداد راه بندازیم وانکار کنن ابروخودمون میره
😐😑
بعضیا مریضن چند سال پیش برادر زادم ونامزدش میومدن تهران همین اتفاق براش افتاد گفت آبروشو تو اتوبوس بردم مردک هرزه
حالامیفهمم چرابابام نمیذاشت تنهایی جایی برم ازبچگی
قربونش برم
دستش دردنکنه
ان شاءالله قسمت همه همچین باباهایی
چقدراذیتش کردم وغر زدم
کاش حلالم کنه
دقیقا منم الان میفهمم مامانم سخت گیری میکرد ومن همش غر میزدم یعنی چی واقعا ازش تشکر میکنم که همیشه حواسش بهم بود.خدا همه پدر ومادرارو حفظ کنه
باید پا میشد جلو همه فحشش میداد دیگه ابرو ش میرفت دیگ روش نشه سرشو بیاره بالا
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
