پسرعموی شوهرم ازدگتری تعریف کردشوهرم هم گفت بایدببریم بردیم اول ماه خوب بوددفعه دوم رفتیم داروهاشو عوض کردوبهمون گفت داروهای قبلی دگترو ندیم ازخودش داروهای ادم بزرگاروداد وقتی بهش دادیم تشنج کرد هرهفته بدکم کم شدهرروز وهروزش شد روزی ۲یا۳بار درروز بد دخترم ازراه رفتن موندبدنش ازکارافتاد الان دگتردگه ای میبریم ولی بازم تشج میکنه
دگترخودش کنترل شده بودازهمون بچگی تشنج کرده بود تاحالاخمین چندماه پیش نکرده بود وقتی دگترو عوض کردیم عیدپارسال مهرماه تشنجش شروع شد
الانم دکترتغذیه کتوژنیک میبریمش هنوزشروع نکردیم ولی میخایم شروع کنیم میگن خیلی خوبه همین دگترو دگتر قبلی خوددخترم گفته بریم