بچه ها هیچوقت شده نا امید بشید هیچوقت شده به این فکر کنید که بچه هاتون تا همیشه با بچه های دیگه فرق میکنن شده به روزای بد آیندشون فکر کنید امشب دلم خیلی گرفته همسایمون یه نینی داره که جهار ماه از پسر من بزرگتره پسرم با داداشش همبازیه امروز عصری پسر بزرگم بهم میگه مامان امین ازم پرسیده داداشت بلده بدوه؟ گفتم آرهههه پس چی گفت مامان روم نشده بگم راه نیفتاده هنوز خجالت کشیدم وایی یعنی از عصر کارم یکسره گریه کردنه....میدونم بچست میدونم سرش نمیشه همرو میدونم اما یه لحظه باخودم فکر کردم یعنی اگر پسرم راه نیفته حتی داداششم به یه چشم دیگه نیگاش میکنخ

همیم پسر بزرگم الان عاشقانه داداششو دوست داره همش میشینه از روزای سه سالگیش میگه که دست داداششو میگیره میبره پاینن باهاش بازی میکنه از روزای میگه که از مدرسه برمیگرده و داداشش میپره جلو ازش خوراکی میخواد اما متوجه شدم حتی اونم داره از راه نیفتادن پسرم عذاب میکشه خییییییلی افسرده شدم خیییلی ناامید