من تو یه شهری دوراز خونوادم زندگی میکنم همسرمم کارش طوریه ک اکثرا تاشب خونه نیست،البته دانشجوام ولی خب خیلی تنهام،الان همسرم میخاد بره سفر و ب پدر و مادرم ز زدم بیاین پیشم بهونه های مسخره میارن ک نمیتونن بیان، از طرفی ام خانواده شوهرم هستن ولی باهاشون راحت نیستم،همسرمم اصرار داره تنها نمونم تو خونه روزا ک دانشگاهم، میگه شبا برو خونه خواهرم،واقعا موندم چیکار کنم؟
انقدر از پدرومادرم ناراحت شدم ک اندازه نداره،آخه آدم دختر کم سنو سالشو بیخیال ول میکنه با این ک میبینن خونواده شوهرم چقدر ب دختراشون اهمیت میدن،مطمعنم خواهرشوهرم میپرسه چرا مامانت اینا نیومدن و کلی تیکه میندازه 😢😢😢